وقتی میخواهیم از کار دیگران در اثر خودمان استفاده کنیم، به سه حالت امکان استفاده داریم: 1- خلاصهنویسی، 2- بازنویسی (معادل Paraphrasing یا همان نقل به مضمون) و 3- نقل قول مستقیم. بدیهی است که در هر سه حالت نیاز به استناد داریم.
در خلاصهنویسی، همانطور که از نامش برمیآید، به تلخیص و گزینش جملات دست میزنیم و متن را کوتاهتر از آنچه هست ارائه میکنیم و عمدتاً این کار با استفاده از همان جملات متن اصلی انجام می شود، در حالیکه در پارافریزینگ (که در فارسی آن را به نامهای مختلفی میشناسیم: نقل قول غیرمستقیم، بازنویسی، نقل به مضمون و شبیه به اینها)، ایده و فکر اصلی را تقریباً با همان تعداد واژۀ متن مرجع اما به زبان خودمان ارائه میکنیم. با این کار به خواننده نشان میدهیم که ایدۀ اصلی اثر قبلی را تا اندازهای خوب فهمیدهایم که میتوانیم آن را به زبان خودمان بیان کنیم؛ گاهی حتی بیشتر: نشان میدهیم که آنقدر به بحث مسلط هستیم که داریم با استفاده از مهارت خود و بنا به نیاز مخاطب، متن اصلی را بهتر و دقیقتر توضیح میدهیم.
اما در نقل قول مستقیم، عین عبارت و واژهها را میآوریم و از علامت نقل قول (دقت شود که علامت نقل قول در فارسی گیومه به این شکل: « » و در انگیسی کوتیشن مارک به این شکل: ” ” است؛ بهتر است از آوردن علامت نقل قول انگلیسی هنگام نگارش به زبان فارسی پرهیز کنیم) یا اگر در موارد خاص و ضروری، تعداد واژهها بیش از یک جمله و در حد یک بند (پاراگراف) باشد، از تورفتگی (Intention) استفاده میکنیم که نشان دهیم این عبارات و واژهها عیناً از منبع دیگری آورده شده است. استناد به بیش از یک بند هم، جز در موارد استثناء مثل معرفی و بررسی یک اثر یا نظرات یک فرد و شبیه این، اصولاً کار جالبی در نگارش به شمار نمیرود. اگر نیاز دیدیم که بارها و بارها به یک اثر استناد کنیم و اثری که داریم مینویسیم دربارۀ آن اثر نیست، پس باید به نو بودنِ اثرمان شک کنیم.
اگر در هر نوع استفاده از متون دیگران، موازین استنادی را بهدرستی رعایت نکنیم، متهم به ارتکاب سوء رفتار پژوهشی میشویم. بهویژه، اگر بازنویسی به خوبی انجام نشود، حتی با وجود آوردن استناد، نویسنده به دردسر میافتد و شاید متهم به محتوارُبایی (سرقت علمی) شود. باید توجه داشته باشیم که اگر بخواهیم فکر و ایدۀ اصلی یک اثر را توضیح بدهیم و برای بیان دقیق گاهی از عبارات تخصصی جدید، رشتههای واژهای چندکلمهای و مختص متن مرجع، واژهسازیها و ایدهپردازیهای منحصربهفردِ متن استفاده کردیم، باز باید از علامت نقل قول استفاده کنیم. در یک جمله، ما باید به خوبی به خواننده نشان دهیم که کدام قسمت از نوشتۀ ما، ایدۀ دیگران است و کدام قسمت حرفها و افکار خود ماست. هرچه مخاطب در تشخیص این که کدام قسمت از متن نوشتۀ ما و کدام قسمت، ایدۀ دیگران است، بیشتر گیج شود، کیفیت بازنویسی ما پایینتر است. در خلاصهنویسی هم استفاده از گیومه و تورفتگی اقدامی ضروری و البته حرفهای است.
… و حالا بحثی در ترجمۀ اصطلاح پارافریزینگ
اما، مطلب دیگر این است که چندینبار مشاهده کردهام که در زبان فارسی، از عبارت «سایهنویسی» به عنوان معادلی برای مفهوم «بازنویسی نادرست و فریبکارانه» یعنی معادل فارسی عبارت «Inappropriate Paraphrasing» یا مثلاً «Unacceptable Paraphrasing» استفاده میشود. اگر هنگام بازنویسی، اصول بازنویسی بهخوبی رعایت نشود و استفادۀ لفظ به لفظ از واژههای متن مرجع خارج از حد مجاز (استفاده از رشتههای سهواژهای و بیشتر، یا استفاده نکردن از گیومه هنگام آوردن واژههای تخصصی دیگران و …) باشد، بازنویسی از لحاظ نگارشی نادرست و غیرقابل پذیرش شمرده میشود. کاربرد این مفهوم از سایهنویسی را به عنوان معادلی برای بازنویسی نادرست بیشتر از سوی کارشناسان فنی حوزۀ مشابهیابی رایانهای دیدهام.
باید گفت با توجه به اینکه عبارت «سایهنویسی» را میشود معادلی مناسب برای «Ghostwriting» در نظر گرفت، به نظرم بهتر است از کاربرد سایهنویسی برای مفهوم «بازنویسی فریبکارانه» خودداری کنیم. در متون انگلیسی مربوط به سرقت علمی، گاهی خود عبارت پارافریزینگ (Paraphrasing)،میتواند بسته به بافت متن، معنی «بازنویسی نادرست» را برساند. در فارسی هم گاهی که از تخلفهای نگارشی صحبت میکنیم، بازنویسی را به معنای منفی آن، یعنی بازنویسی متقلبانه در نظر میگیریم. در نتیجه، به نظر میرسد اگر بخواهیم هنگام ترجمۀ پارافریزینگ به فارسی و برای رساندن مفهومِ «بازنویسی نادرست» از عبارتی کوتاهتر استفاده کنیم، نیازمند واژهسازی هستیم یا باید از همین ترکیب وصفی یعنی «بازنویسی نادرست» یا «بازنویسی متقلبانه» استفاده کنیم و بهتر است عبارت سایهنویسی را به عنوان معادلی مناسب برای برای Ghostwriting نگه داریم.
امیرحسین رجبزاده عصارها / پژوهشگر مرکز «نور»