نویسندگی، ترکیبی از آموزش و تجربه است و تجربه ی علمی سهم مهمی در آن دارد. برای دست یافتن به اینکه «چه باید نوشت؟»، شناخت زمان و نیازها و اولویت ها مؤثر است. حضور در جامعه به این شناخت کمک می کند. برای «چگونه نوشتن» نیز لازم است در سه محور کار جدی صورت گیرد: 1. آموزش؛ 2. تجربه و تمرین؛ 3. مطالعه ی آثار خوب. نکته آموزی از شیوه ی نویسندگان بزرگ و توجه به رموز جاذبه های آثار جذاب، بر توان قلمی ما نیز می افزاید. ساده نویسی نیز گامی است که برای نزدیک تر شدن به مخاطبین باید مورد توجه قرار گیرد. مطالعه ی کتاب های قصه به این موضوع کمک می کند. نوشته های تخصصی و عمومی هر کدام مخاطبینی دارد و در نوشته های عمومی باید به روان نویسی توجه داشت. مهم، کیفیت جذاب عرضه ی معارف دینی برای نسل امروز است که تقویت قلم به این هدف کمک می کند.
چیستیِ نویسندگی
در پاسخ به این سؤال که «چگونه می توان نویسنده شد؟» ابتدا باید به ماهیت کار و ابعاد نویسندگی توجه کرد. می توان نویسندگی را ترکیبی از «آموزش» و «تجربه» دانست. بنابراین صِرف آموزش و گذراندن دوره و دیدن کلاس و خواندن متونِ «فن نگارش» کافی نیست. از سوی دیگر نیز تنها تکیه بر نوشتن، بدون شناخت قواعد و رموز و آداب نگارش، راه به جایی نمی برد و انسان را نویسنده نمی سازد.
اگر 20 درصد نویسندگی به آموزش فنون و یادگیری مهارت های قلمی باشد، 80 درصد آن به تمرین، ممارست و کارورزی و در یک کلمه «تجربه ی علمی» است. دلیل اینکه بسیاری از افرادی که در دوره های آموزشی شرکت می کنند «نویسنده» نمی شوند، آن است که در مرحله ی عمل و تمرین و کار مستمر، جدیت نمی کنند و تئوری ها و قواعد آموخته را در عمل مستمر به کار نمی بندند.
البته ذوق و استعداد ذاتی فرد نیز سهم عمده ای دارد، لیکن آنچه همان استعداد را به مرحله ی فعلیت و ظهور می رساند، همان تمرین هاست. ناگفته نماند که نویسندگی مقوله ای مشَکِک است. به فردی که نامه ای می نویسد و به کسی که شیواترین آثار ماندگار را پدید می آورد نویسنده می گویند؛ اما این کجا و آن کجا؟
پس باید با «آموختن فن» و «تمرین عملی»، استعدادها را به فعلیت رساند و آثار اثرگذار و متین و درست پدید آورد. این جاست که شناخت عرصه های شکلی و محتوایی و قابلیت های واژه ها و تعابیر و قالب های کلامیِ اثرگذار، اولویت پیدا می کند و در کار نویسندگی، سرکشیدن به آن قلمروهای مغفول را لازم و مفید می سازد.
چه بنویسیم؟
سؤال دیگری که برای علاقه مندان به نگارش، آن هم پس از آشنایی با رموز قلم و تجربه اندوزی و راه افتادن در این مسیر، پیش می آید، آن است که «چه بنویسیم؟»، یعنی یافتن سوژه و موضوع.
در یک مرحله «یافتن موضوع» مهم است، در مرحله ی دیگر توجه به «اولویت های نگارشی». آنچه به انسان در این زمینه مدد می رساند، شناخت او از جهان پیرامون خود، کمبودهای موجود و نیازهای جامعه است. هر چه این معرفت، دقیق تر و گسترده تر باشد، نویسنده بهتر می تواند تشخیص دهد که چه باید بنویسد و کدام موضوع را در اولویت قرار دهد. بسیارند کسانی که وقت بسیاری صرف نوشتن موضوعی می کنند که مخاطب چندانی ندارد، یا کمبودی را پُر نمی کند، یا مسائل، دست چندم و غیر ضروری یا غیر سودمند است.
«زمان شناسی»، «نیازشناسی»، «مخاطب شناسی»، «موضوع شناسی»، «به روز بودن اطلاعات» و… سبب می شود در انتخاب اینکه «چه باید نوشت؟» به بیراهه نرویم. حضور در متن جامعه و انس و تماس با قشرهای مختلف، به ویژه آنان که اهل مطالعه و کتاب خوانی اند، هم صحبت شدن با جوانان، قرار گرفتن در جریان پرسش های ذهنی نسل امروز، سرزدن به محتوای نشریات، کتاب ها، روزنامه ها و تولیدات ناشران، این شناخت را تقویت می کند.
چگونه بنویسیم؟
به موضوع آموزش و تجربه اشاره شد. مطالعه را نیز بر آن می افزاییم. نتیجه آنکه برای مهارت یافتن در مقوله ی قلم، تلاش در سه عرصه، بایسته و سودمند است:
1. آموزش: باید پذیرفت که نویسندگی یک «فن» و «هنر» است و به همین سبب، به شکل آموزشی یا تجربی باید آن را آموخت. همان طور که شنا، خیاطی، گل سازی، آشپزی، بازیگری فیلم و تئاتر، نقاشی و خوشنویسی «هنر» است و نیاز به آموزش دارد؛ نویسندگی هم هنری است که نیازمند تعلیم و تعلم است. به همین دلیل از دیرباز، کتاب هایی درباره ی «فن نگارش» نوشته شده که برخی از آنها متن آموزشی شده اند. مهارت یافتن در عرصه ی قلم، به وقت گذاشتن و حوصله داشتن برای آموختن نیاز دارد و تا بخشی از عمر خود را صرف نکنیم، مهارت و فنی نمی آموزیم. اگر مجال، فرصت یا شرایط مناسب برای ما فراهم نیست که در دوره های آموزشی شرکت کنیم، می توان چند نفر هم فکر و همراه و هم ذوق یافت و متنی از این همه کتاب ها را برگزید و فصل به فصل با آن پیش رفت، مباحثه کرد، تمرین هایش را انجام داد و به رهنمودهایش عمل کرد. این، ساده ترین و عملی ترین و کم هزینه ترین شیوه ی پرداختن به مقوله ی آموزش است. البته که کافی و وافی نیست. ولی بهتر از هیچ است.
2. تجربه و تمرین: گذراندن مرحله ی تمرین و طرح کاد و کار کارگاهی، آموخته ها را در ذهن راسخ تر می سازد و استعدادهای نهفته را به کار می اندازد. تکرار و ممارست، در اینجا هم مانند عرصه های دیگر، عامل رشد و پیشرفت است؛ مثل وزنه برداری و ورزش، مثل معلمی و مربی گری و رانندگی. این که «کار نیکو کردن از پر کردن است»، یک حقیقت است. برای نویسنده شدن هم باید بسیار نوشت، به حدی که اصل نوشتن برای فرد آسان شود و خوب نوشتن «ملکه»ی او گردد.
متأسفانه بسیاری از کارآموزان دراین زمینه، بی حوصلگی و کم صبری از خود نشان می دهند و حال و حوصله ی تمرین ندارند، مانند دانش آموزانی که پیوسته از انجام دادن تکالیف درسی شانه خالی می کنند، نتیجه ی آن، رکود علمی و ناکامی در تحصیل است. رشد قلمی حالت تدریجی دارد. به مرور زمان، پختگی و قوّت برای یک نویسنده به دست می آید و پیوسته باید آزمون و خطا کرد، مقاله نوشت، تمرین کرد، نقد شنید، نقاط ضعف را شناخت و با رفع آنها به بالندگی رسید.
در این تمرین و تجربه، مسأله ی «حک و اصلاح» نقش مهمی دارد. بعضی ها به زحمت حاضرند در نوشته ی خود دست ببرند و آن را اصلاح، عوض یا حذف کنند. روشن است که چنین برخوردی مانع رشد می شود. در تمرین باید بنا را بر این گذاشت که هر نوشته نسبت به اثر قبلی، کامل تر، کم خطاتر و بی عیب تر شود. آنچه این نکته را روشن می کند، «نقد» دیگران است و نباید از نقد هراسید.
در مرحله ی تمرین، مشکل بعضی سوژه یابی است و اینکه تمرین قلمی را درباره ی چه موضوعی انجام دهند؟ مهم آن است که موضوعی را در نظر بگیرید و مکنونات قلبی و ذهنیات و اطلاعات و توضیحات خود را درباره ی آن روی کاغذ آورید. این ساده ترین صورت تمرین قلمی است. با این نگاه، می بینید که اطراف شما پر از سوژه است. وضع خانه، رفتار فلان شخص، فلان برنامه ی رادیو و تلویزیون، وضعیت جلسه ی درس، آنچه در تاکسی و اتوبوس و نانوایی و خیابان می گذرد و اتفاق می افتد، جوّ محیط های ورزشی، بیمارستان ها، باغچه ی خانه، گریه های فرزند، کنکور و امتحان، شهریه و تعطیلات، مباحثه و دوستان، قطع برق و گرمی و سردی هوا، مهمانی و جشن عروسی یا مجلس ترحیم و عزا، ملاقات هایی که دارید، حرف هایی که می شنوید، وضعیت اتاق محل کارتان، کسانی که به آنان علاقه مندید، کتاب هایی که خوانده اید و…. صدها مسأله در اطراف شما وجود دارد که می توانید آنها را موضوع نوشتن خود قرار دهید، توصیف، تشریح و نقد کنید و این بهانه ای باشد برای تمرین به روی کاغذ آوردن آنچه در فکر و دل شماست. طبعا ابزار کار شما«کلمه» و «کلام» است و قوّت شما در به کارگیری صحیح و شیوا و زیبای قلم آشکار می شود. پس بنویسید و بنویسید و بنویسید بی آنکه به فکر چاپ شدن آن باشید، تا آنکه به حدی از قوّت قلمی برسید که از شما درخواست نوشتن کنند و آثارتان جای خود را در میان خوانندگان باز نماید.
بی شک اگر از هر نویسنده ی موفقی بپرسید که چگونه به آن توفیق دست یافته، یکی از رموز آن را پرکاری در تمرین و ممارست های فراوان خواهد شمرد. پس از این تجربه هم بهره بگیریم.
3. مطالعه ی آثار خوب: همان طور که شنیدن مداحی های خوب و دیدن نقاشی های زیبا و تماشای فیلم های قوی و بازدید از آثار برجسته ی معماری، برای آموزندگان مداحی و نقاشی و فیلم سازی و معماری مؤثر و مفید است، برای «اهل قلم» نیز خواندن آثار قوی، رمان های مشهور و برجسته، کتاب های معیار و آشنایی با آثار قلمی نویسندگان موفق، الزامی است. این را باید یکی از کارهای اصلی قرار داد. البته باید به محتواهای مسموم و ناسالم برخی نوشته ها توجه داشت و مسموم نشد، اما در این مرحله، توجه به تکنیک کار و شیوه های جاذبه آفرین و نکات و نقاط قوّت آثار، مهم است. مگر می توان نویسنده ای قوی شد، و نوشته های بزرگان قلم و ادب را نخواند و از آنها خبر نداشت؟
خواندن کتاب های خوب و قوی و زیبا، گاهی به انسان ایده می دهد، یا شخص را بر سر شوق می آورد و ذوق او را تحریک می کند، گاهی هم به صورت ناخودآگاه، تأثیرات دراز مدت خود را برخواننده می گذارد و حتی کسانی را که در این وادی هم نیستند، به سمت و سوی نویسنده شدن می کشاند. پس برای اینکه حس و شور نویسندگی در ما ایجاد شود، باید از مطالعه ی نوشته های شیوا و جذاب بهره بگیریم و از اختصاص اوقاتی برای این کار، به خصوص در دوران فراغت و تعطیلی درس ها، غفلت نورزیم.
ساده نویسی و روان نویسی
هر چند شیوانویسی و تکیه بر ظرافت های قلمی و آفرینش های ادبی، بر جاذبه ی قلم می افزاید و آن گونه نوشته ها، خوانندگان خاص خود را دارند، اما یکی از «عقبه»هایی که باید از آن گذشت، «دشوارنویسی» است. باید بپذیریم که «روان نویسی» یک هنر است، همان گونه که آسان و روان حرف زدن یک مهارت به شمار می رود. اگر ثقل و سنگینی قلم، سبب گریختن و فاصله گرفتن خوانندگان از تألیفات و مقالات شود، خسارت است، خسارتی که به از دست دادن مخاطبین منجر می شود.
برای ساده نویسی هم تمرین لازم است. خواندن کتاب های قصّه یا توجّه به ادبیات کودکان و نوجوانان به این مسأله کمک می کند. انس بیشتر با مردم و همزبانی با عموم نیز، باعث دست یافتن به قلم و بیانی روان می شود. می توان متون کهن را به صورت ساده و روان بازنویسی کرد، تا تمرینی برای این کار باشد.
نوشته های تخصصی و عمومی
نوشته هایی که برای فرهیختگان جامعه و اهل تحقیق نوشته می شود و «تخصصی» نام دارد، باید کاملاً روی اصول و موازین علمی باشد واز اتقان لازم در محتوا، تعابیر، ارجاعات و استدلال ها برخوردار باشد. اما آنچه برای عموم نوشته می شود، مثلاً کتاب «سیاحت غرب» آقا نجفی قوچانی، باید زبان رایج روز را داشته باشد که قابل ارتباط و تفاهم با معاصرین است. اگر به آثار عمومی دانشمندانی همچون علامه ی مجلسی، مرحوم نراقی، محدثّ قمی و… از زاویه ی تناسب با شرایط عصر بنگریم، خواهیم دید که کتب آنان به تناسب زمان، از روان ترین، پخته ترین و شیواترین نثرهای رایج روزگار خود بوده اند. مقالاتی که در نشریات و مجلات عمومی در این روزگار نوشته می شود، با مقالات نشریات علمی باید متفاوت باشد. سبکی که در صدا و سیما (که یک رسانه ی همگانی است) در نوشته ها و گفتارها مورد استفاده قرار می گیرد، باید هر چه راحت تر با عموم مخاطبین رابطه برقرار می کند.
اگر نسل امروز، نوشته های روان را می پسندند و می پذیرند، عرضه ی معارف دینی برای عموم باید متناسب با این خواست و اقبال عامه باشد. اینکه در حدیث حضرت رضا (ع) می خوانیم «فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لا تّبعونا»، امروز چگونه قابل تحقق است؟
چه شیوه ای باید به کار گرفت که معارف اهل بیت، به زبانی همه فهم و در سطحی گسترده و شیوه ای جذاب و اثر گذار، در میان قشرهای وسیع راه یابد؟ روان نویسی یکی از شیوه های آن است، بهره گیری از آرایه های ادبی و نگارش «نثر ادبی» و استفاده از قالب های هنری که تأثیری ماندگارتر و گسترده تر دارد، شیوه ی دیگری است.
همان گونه که «ویترین آرایی» در عرضه ی کالاهای مختلف و فروش اجناس، برای یک فروشنده نقشی تعیین کننده دارد، کیفیت کننده دارد، کیفیت ارایه و عرضه ی معارف فکری اسلام نیز، نیازمند ویترین آرایی است، یعنی بهره گیری از قالب های نو و مؤثر. دریغ است که ذخایر و نفایس دینی در گنجینه های کتب تاریخ و حدیث و تفسیر بماند و به علت به روز نبودن و عدم عرضه ی شیوا، مهجور و متروک بماند.
کتاب «فیلسوف نماها» از آیة اللّه مکارم، «مناظره ی دکتر و پیر» از شهید هاشمی نژاد، «داستان راستان» از شهید مطهری، از نمونه های موفقی به شمار می رود که با بهره گیری از قلم شیوا و روان و امروزی، معارفی از دین به نسل کتاب خوان امروز عرضه می کنند.
چند کتاب
در زمینه ی کتاب هایی که مطالعه ی آنها چه از نظر آشنایی با قواعد نگارش، چه از نظر متنی شیوا و جذاب و قابل توجه است، به چند اثر به عنوان نمونه اشاره می شود:
الف) قواعد
1.برسمند سخن، نادر وزین پور.
2. راهنمای نگارش و ویرایش، محمد جعفر یاحقی و محمد مهدی ناصح.
3. روش نویسندگان بزرگ معاصر، حسین رزمجو.
4. شیوه ی نویسندگی و نگارش، احمد احمدی بیرجندی.
5.بر بال قلم، سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا).
ب) آثار شیوا
1.جهش ها، محمدرضا حکیمی.
2. مرثیه ای که ناسروده ماند، پرویز خرسند.
3. روایت انقلاب، از نگارنده.
4. سخنان علی (ع)، جواد فاضل.
5.کشتی پهلو گرفته، سید مهدی شجاعی.
منبع: مجله کتاب روش زمستان 1384، پیش شماره 4
برسد به دست طلبه ها و روحانیون
مخصوصا آن دسته از طلبهها و روحانیونی که هنوز از درس و کار و چه بسا تلاش برای دنیا، دست نکشیده اند!
برویم بین مردم!
قَالَ الْمَسِيحُ ع خُذُوا الْحَقَّ مِنْ أَهْلِ الْبَاطِلِ وَ لَا تَأْخُذُوا الْبَاطِلَ مِنْ أَهْلِ الْحَقِّ كُونُوا نُقَّادَ الْكَلَامِ فَكَمْ مِنْ ضَلَالَةٍ زُخْرِفَتْ بِآيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ كَمَا زُخْرِفَ الدِّرْهَمُ مِنْ نُحَاسٍ بِالْفِضَّةِ الْمُمَوَّهَةِ النَّظَرُ إِلَى ذَلِكَ سَوَاءٌ وَ الْبُصَرَاءُ بِهِ خُبَرَاءُ
نقد قضاوتی است که بعد از شناساندن نقاط قوت و ضعف موضوع مورد بحث در اختیار مخاطب قرار میگیرد. کارشناس در نقد علاوه بر طرح نواقص و کاستی ها و مزایا و خوبیهایی که موضوع وجود دارد به ارائه قضاوت خویش از موضوع مورد بررسی به مخاطب نیز ارائه میکند.
نقّاد کسی است که خوب را از بد جدا میکند. در نقد، چون اظهار قضاوت و داوری مهم است بکارگیری شاخصههای منطبق بر وحی نقش اساسی ایفا میکند.
المحاسن ؛ ج1 ؛ ص230، ح175. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَوْ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تُكَذِّبُوا الْحَدِيثَ إِذَا أَتَاكُمْ بِهِ مُرْجِئِيٌّ وَ لَا قَدَرِيٌّ وَ لَا حَرُورِيٌّ يَنْسُبُهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَيْءٌ مِنَ الْحَقِّ فَيُكَذَّبُ اللَّهُ فَوْقَ عَرْشِهِ
رَحِمَ اللَّهُ مَنْ اهْدى الَىَّ عُيُوبى
اگر چه مستندات دینی از زبان مخالفان گفته میشود ولی از ارزش بالایی برخوردارند به همین دلیل با احترام برخورد می شود .و با معیارها و میزان ها مورد سنجش قرار می گیرند .
نقد
ارزيابى، بررسى، شناسايى نمودن،
زير و رو كردن،
خوبی ها و عيبها ,را نماياندن،
و پنهانها را رو آوردن است.
قَدَ الدَراهِمَ وَ غَيَّرَها: مَيَّزَها وَ نَظَرَها لِيَعْرِفَ جَيِّدَها مِنْ رَديئِها.
نقد جدا كردن (ميّزها)، بررسى كردن (نظرها)، به دست گرفتن (قَبَضَها)، ضعف و قوتها را نماياندن (اظهَرَ ما بِهِ …) و طلب داشتن (لِيَعرِفَ …) است.
ارکان نقد
طلب:كسى كه طلب ندارد، در مقام انتخاب نيست و فقط زبانش را مىگرداند
بی طرفی:کسی که بىطرف نيست و از پيش انتخاب كرده، نقاد نيست، كه توجيهگر است؛ چون پيش از تصور، تصديق كرده و قبل از شناسايى و سنجش، انتخاب نموده است.
بررسی کردن: کسی که درهمها را در دست نگرفته و آنها را از هم جدا نكرده، او نقاد نيست، كه بىخبر است
نمایاندن قوت ها و ضعف ها:كسى كه پس از تمام مراحل، پنهانها را آشكار نكرده و نهفتهها را بيرون نريخته، او هم نقّاد نيست، كه نزديك بين است
نقد يافتن ونشان دادن است تا اگر كسى خواست، راهش را بيابد و اگر نخواست عذرى نداشته باشد.
انگيزهى نقد، انتخاب كردن است.
هدف نقد ، يافتن و نشان دادن و زمينه را فراهم نمودن است.
روش نقد معيار داشتن و محك زدن و ميزانهاى ثابت را به كار بردن است.
قلمرو نقد
هدفها: مقایسه استعداد ها و نیاز ها،مقایسه بهره ها و خسارت ها
مكتبها:نيازها، نقش تاريخى در گذشته ،طرح كلى در امروز،تجربهى عملى، آرمانها،
انسان ها: نیت .حرف.عمل
عملها:اثر آن و عامل و انگيزه آن و هدف و جهت آن و شكل و هماهنگى كلى آن
شناخت:حقيقت، قوانين حاكم بر ابزار شناخت، فايده و اثر عملى ،هماهنگى
هنر: تأثر، منطق، عقيده، تكامل انواع، تاريخ، سنتها، رابطهى واقعيت ذهنى و عينى
محورهاي همايش:
اسلام و سلامت روان
اسلام و تغذیه
اسلام و محیط زیست سالم
آموزه های اسلامی و سلامت ( آسیب ها، چالش ها، فرصت ها)
جایگاه تعلیم و تربیت از منظر دین در نظام آموزش عالی سلامت
منشور حقوق بیمار در نظام سلامت و آموزه های دینی
اسلام و خانواده سالم
برگزار كنندگان: دانشگاه علوم پزشکی بابل
مهلت ارسال متن كامل مقالات: 15 خرداد 1396
تاريخ برگزاري همايش: 19 و 20 مهر 1396
سايت همايش: conf.isc.gov.ir/csh96
تلفن تماس دبيرخانه: 011-32196213
آدرس دبيرخانه: بابل - دانضگاه علوم پزشکی - کتابخانه مرکزی
محل برگزاري: مازندران - بابل
ایمیل: shafayepaydar@gmail.com
چکیده
پژوهش پیش رو با عنوان بررسی اشتراکات منجی موعود از منظر یهودیت و شیعه اثنی عشری است. با کاووشی کوتاه در عقاید یهودیان و شیعه اثنی عشری پی به عقیده ای برده می شود که در آن سرانجام نیروی حق بر باطل و برقراری صلح و عدالت در جامعه و گردآوری ادیان تحت لوای یک دین واحد به وسیله منجی موعود محققمی گردد و این در حالی است که در جهان امروز با توجه به تبلیغات منفی نسبت به منجی موعود توسط صهیونیست ها و نشان دادن شخصیت خشن و جنگ طلب ایشان باعث دامن زدن به اختلافات میان ادیانمی گردد و نیز با وجود رشد روز افزون مشکلات روحی از جمله یأس ، افسردگی و اضطراب انسان عصر حاضر را در باتلاق فساد ، تباهی ، افول اخلاقیات می کشاند و آن چه می تواند نوید بخش انسان ها به سوی آینده ای درخشان باشد و از نزاع و تفرقه میان پیروان ادیان جلوگیری کند امید به ظهور منجی موعود و تحقق وعده خداونداست. این تحقیق با روش کتابخانه ای ، توصیفی ـ تحلیلی و به صورت کاربردی انجام شده و به دنبال پاسخ به این پرسش بوده است که چه اشتراکاتی میان منجی موعود یهودیان و شیعیان اثنی عشری وجود دارد؟و نگارنده برای پاسخ به این پرسش مطرح شده این موضوع را در علم تاریخ و کلام و فرق و ادیان بررسی کرده است. با بررسی در آیات قرآن کریم ، روایات ائمه معصومین علیهم السلام و کتاب مقدس یهودیان ، پیشگویی های پیامبران و آموزه های دینی آنان این نتیجه حاصل شد که اعتقاد به ظهور منجی موعود مختص اسلام نبوده و یهودیان نیز از همان ابتدا همواره منتظر منجی موعود بوده اند و این انتظار از سرچشمه وحی الهی تراوش نموده است و در عقاید یهودیان و شیعیان منجی موعود دارای اشتراکات قابل توجه و مسرت بخشی از جمله آمدن منجی موعود در زمان سختی و رنج که آخرالزمان خوانده می شود و همواره تأکید به انتظار مستمر و فعال برای ظهور منجی موعود شده است و وظایفی برای آماده سازی خود و جامعه به جهت ظهور برای منتظران بیان گردیده و جهان پس از ظهور منجی موعود در ثمراتی همچون رشد فضائل اخلاقی ، عدالت و امنیت دارای اشتراکات هستند.
کلید واژه ها : منجی ، موعود ، شیعه ، اثنی عشری ، یهودیت ، ماشیح ، مهدی ، انتظار
پدید آورنده: نسیبه عکاف
تاریخ دفاع: 94/10/27
چکیده:
عنوان پژوهش « زمینه های تفکر و تاثیر آن در زندگی فردی انسان » می باشد. یکی از مواهب ارزشمندی که خداوند به انسان ارزانی داشته، قدرت تکر است، تفکر فصل ممیز انسان از حیوان های دیگر است و به او این امکان را می دهد که با استفاده از ابزارها و مقدمات لازم به شناخت خود و واقعیت های هستی بپردازد، باورهای خود خود رارقم بزند و رفتارها و سلوک ایم جهانی خود را بر اساس آن سامان دهد؛ بی گمان قرآن کریم هم نمی تواند از توجه به این ویژگی انسان بگذرد، برای همین در آیات خود اهمیت آن را در زندگی انسان متذکر می شود و مسیر صحیح تفکر و منابع آن و همچنین لغزشگاه ها و نتایج و آثار تفکر صحیح را نیز به انها معرفی کند. تفکر و تعقل از اولین و ضروری ترین وظایف سالکان کوی حق می باشد و اثر آن ادعایی راسخ و یقینی استوار و افزایش معرفت نسبت به حق تعالی در وجود انسان و رسیدن به کمال و سعادت ابدی و سرانجام زندگی الهی خواهد بود. روش این تحقیق، کتابخانه ای و تحلیلی ـ توصیفی است و منابع آن بیشتر کتب تفسیری و احادیث است که اغلب آن معتبر بوده و جزء منابع اصلی می باشد، در این تحقیق در پی آن هستیم که بدانیم زمینه های تفکر و تاثیر آن در تفکر فردی انسان چیست؟ از جمله نتایج به دست آمده این است که انسان متفکر با به کار گیری این قوه و نیروی خدادادی می تواند در زندگی خود بر مشکلاتش فائق آید و آناه را بپذیرد و در حل آنها سعی خود را به کار گیرد و در صورت عدم استفاده از این قوه، انسان زندگی موفقی خواهد داشت و در لذات مادی و دنیوی غرق خواهد شد. بنابراین تفکر از اصول مهم در زندگی انسان می باشد.
کلیدواژه:تفکر، تدبر، تعقل، زمینه های تفکر، آثار تفکر.
پدید آورنده: سمیه امینی
تاریخ دفاع: 91/6/21
تیم چیست و چه تفاوتی با گروه کاری دارد؟
مفهوم کار تیمی در حقیقت آن قدر ساده است که اغلب مردم فهم آن را بسیار عادی می پندارند و همین مسئله که آنها با این فرض ، کار تیمی انجام میدهند مشکل ساز است چراکه آنها در اصل کار گروهی انجام می دهند . به طور معمول هرکس تجربه حضور در یک جلسه و ایفای نقش در آن و یا مواجهه با یک گروه جدید از همکاران و انجام کار جمعی را داشته است اما اینها صرفا مثال هایی از گروه های کاری اند.
یک تیم به تعداد کمی از افراد گفته می شود که دارای مهارت های تکمیل کننده یکدیگر بوده و دارای مقاصد ، اهداف و رویکردی مشترکند که بر مبنای آن ها بهم پیوند میخورند و به یکدیگر تکیه میکنند یا به بیانی دیگر تیم به یک گروه کاری گفته میشود که تمامی شرایط یک تیم واقعی را داراست و اعضای آن کاملا به شکوفایی و موفقیت یکدیگر متعهد هستند.اعضای تیم بهم وابسته اند و این بدین معنی است که عدم فعالیت یک عضو از تیم باعث عدم انجام کار تیمی میشود.در واقع کار انها اثر متقابل بر یکدیگر دارد اما به عکس ، گروه های کاری ، گروهی از افراد هستند که با یکدیگر کار میکنند و از راهنمایی یک نفر بهره می برند کار شخصی در انها بیشتر نمود دارد.
علل احساس نياز به كار تيمي
• پيچيدگي وظايف و كارها
• نياز به خلاقيت
• مشخص نبودن مسير آينده: نياز به انعطافپذيري
• استفاده بهينه از منابع
• افزايش بهرهوري, اثربخشي و هماهنگي
• نيازبه يادگيري
• نياز به تعهد و پشتكار قوي
• پيادهسازي برنامه و طرحهايي كه به همكاري ديگران نياز دارد.
• چند وظيفهاي و ميان رشتهاي بودن كارها و فرآيندها
محاسن كار تيمي
× افزايش انگيزههاي پرسنل
× همافزايي و افزايش بهرهوري
× ارضاءشغلي
× تعهد مشترك اهداف
× بهبود ارتباطات
× افزايش مهارتهاي شغلي
× افزايش انعطافپذيري
افزايش خلاقيت
معايب كار تيمي
× اصطكاك در تقسيم كار و تصميمگيري
× كاهش بازدهي، بخصوص در ابتداي شكلگيري تيمها
× مشكل همسو كردن اهداف فردي، گروهي و سازماني
× به تعويق افتادن اجراي كار به بهانه نظرخواهي و مشاركت
× سازش و گروه سالاري تحت عنوان اجماع
× توجيه سوء مديريت و نبود رهبري
× عدم استفاده بهينه از تخصصها و درگير شدن همه در كاري كه تخصص آنرا ندارند
× از اين شاخه به آن شاخه پريدن، اتلاف وقت در جلسات بي نتيجه
بيتوجهي به اهداف تيمي:
شايد بتوان گفت بدترين آفتي که اعضاي يک تيم به آن دچار ميشوند، توجه هر يک از اعضا به هدفها و نصابهايي غير از هدفهاي گروه است.بسياري از کساني که در حلقههاي تيمي قرار ميگيرند، آن جايگاه را پلهاي براي ترقي و پيشرفت خود ميبينند لذا حفظ مقام، جايگاه و منافع خود را بر منافع و نتايج و اهداف تيم ترجيح ميدهند. البته بايد يادآور شد که فضاي کاري تيم در گرايش افراد به اين ورطه بسيار مؤثر است، در تيمهايي که امنيت شغلي و اعتماد متقابل کمرنگتر است، توجه به اهداف شخصي بيشتر ديده ميشود.البته گرايش افراد به کسب منزلت فردي اصلي دروني در تمام انسانهاست، تنها بايد اين اصل به باور اعضا تبديل شود که کسب مقام و منزلت تيمي به معناي کسب منزلت فردي براي يکايک اعضاي تيم است، يعني موفقيت يا شکست تيم در حقيقت موفقيت يا شکست اعضاي تيم است از اين رو بايد سهم هر يک از اعضا در دستاوردهاي تيمي با شفافيت و صداقت پرداخت شود. نقش رهبر تيم در تقسيم قدرشناسي و پاداش به کساني که موجب بالندگي و موفقيت تيم را فراهم آوردهاند، همچنان حساس و تعيين کننده است.
کار تيمي روز به روز اهميت بيشتري پيدا مي کند و تيم هاي کاري بيشتري تشکيل ميشود. در سازمانهاي مختلف هنگامي که افراد با يکديگر بهتر کار مي کنند دستاوردها هم به لحاظ کمي و هم به لحاظ کيفي بهتر ميشود. اما در نهايت بايد دانست که تيم، مجموعهاي از افراد است که هريک پايهاي از ارکان فعاليت تيمي را به دوش ميکشند. آنچه هر عضو از تيم بايد انجام دهد اين است که سهم وظيفهاي خود در تيم را به نحو احسن و اکمل انجام دهد و تيم را براي رسيدن به اهداف نهايي اش به جلو براند و از سويي با هوشمندي نسبت به آفات و موانع موفقيت تيمي، موضعي مناسب بگيرد و يکپارچه با کمک ديگر اعضاي تيم اعتماد، تعهد، مسووليتپذيري و حرکت به سوي اهداف تيمي را تقويت نمايد.
ده فرمان براي كار تيمي موفق
1- تعهد به آرمان و مأموريت مشترك.
2- تعهد به اصول و ارزشهاي مشترك.
3- تعهد به يادگيري و نوآوري مستمر.
4- وضوح در تعريف نقش ها
5- ارتباطات موثر و ديالوگ.
6- فضاي شفاف و اعتماد.
7- راهكارهاي تصميم گيري تعريف شده.
8- مشاركت موزون و متعادل.
9- آگاهي از فرآيند كار گروهي
10- مهارتهاي فردي مناسب.
طبق گفته کارشناسان 6 ویژگی برای کار تیمی وجود دارد:
-تعداد کم افراد (کمتر از 12نفر)
-مهارتهای تکمیل کننده
-نیت مشترک
-پذیرش رویکرد کاری توسط اعضای تیم
-مسئولیت و پاسخگویی همگانی
اصول کار تيمی
از دیر باز بر جماعت و کار گروهی تاکید شده است. واقعیت این است کاری که یک تیم می تواند انجام دهد، از عهده شخص به تنهایی بر نمی آید، چرا که در همکاری افراد نیروهای آنها در هم ضرب می شود و حاصل کار از برآیند توان افراد به صورت تک به تک بیشتر است. بر همین اساس امروزه تیم سازی و کارتیمی از اولویت های هر سیستمی است.
با تمامی مزایایی غیر قابل انکار ذکر شده برای تیم و کار گروهی، هر روزه شاهد شکست های تیم های مختلف هستیم.
تیم نیز به مانند هر نعمت و فرصتی اگر از آن درست استفاده نشود، تبدیل به رنج و مشکل می شود به طوری که شخص عطای همکاری را به لقایش می بخشد. برای موفقیت و پیروزی و بهروزی در کار تیمی اعضای تیم بایستی اصولی را رعایت کنند.
آموزش دیدن وآموزش دادن اساسی ترین و مهمترین قسمت این کار است .پس موفق کسی است که برای افرادی که بعد از او یا بواسطه او وارد سیستم میشوند یک لیدر باشد .امامنظور از لیدر رئیس یا رهبر یک مجموعه نیست بلکه مفهوم راهنما و راهبررا دارد.یک لیدر قبل از اینکه به آموزش متمرکز شود لازم است حس اعتماد واحترام را در میان زیر مجموعه های خود برانگیزد یا حفظ کندتا یک جو دوستانه در مجموعه برقرار شود که اعضای آن نسبت به هم متعهد باشند واعتماد واحترام متقابل در آنها حفظ شود .بهتر این است که هر عضو قبل از اینکه به آموزش زیر مجموعه اش متمرکز شود به کامل کردن آموزش خودش اولویت بیشتری دهد و قبل از اینکه به سودخودش بیاندیشد در ذهنش به سود رسیدن زیر مجموعه اش را اولویت دهد!!!
یک سازمان جهت پیشرفت سریع و فزاینده نیاز به کار تیمی و گروهی دارد
کار تیمی دارای اصولی است که جهت رسیدن به اهداف والای سازمانی باید این اصول اجرا گردد:
اصل اول- انعطاف پذیری و سازگاری
اصل دوم- همکاری و مشارکت
مقدمه پیروزی دسته جمعی ،کار دسته جمعی است.تمام قدرت یک سازمان در اتحاد و تمام خطر آن در اختلاف است.همکاری باعث تقویت نیروها می شود.برای تبدیل شدن به یک بازیکن مشارکت پذیر نیاز به تغییر در تمرکز در چهار زمینه ذیل می باشد:
· بینش: هم تیمی ها را به عنوان شریک ببینید نه رقیب.
· رویکرد: حامی هم تیمی ها باشید نه بدگمان به آن ها.
· تمرکز: روی تیم تمرکز کنید نه روی خودتان.
· نتایج :با تقویت توان خود پیروزی ها را به وجود بیاورید.
اصل سوم- تعهد:
هیچ قهرمانی بدون تعهد به کار قهرمان نمی شود.تعهد یک احساس نیست بلکه بایستی به صلابت سنگ باشید. اگر می خواهیم یک تیم منسجم را داشته باشیم باید افرادی را داشته باشیم که شدیداً به تیم متعهد باشند.
اصل چهارم - ارتباط:
مثل یک انسان حکیم بیاندیشید اما به زبان مردم صحبت کنید. یک تیم صدای تعداد زیادی انسان است که تنها با یک قلب زندگی می کنند.بی پرده باید گفت ما نمی توانیم کار تیمی انجام دهیم مگر اینکه افرادی با قدرت ارتباط خوب داشته باشیم. بدون ارتباط تیمی در اختیار نداریم بلکه تجمعی از افراد را داریم.
ویژگی های شخصیتی مشترک اعضای یک تیم خوب:
· خودشان را از دیگران جدا نمی کنند.
· ارتباط برقرار کردن با خودشان را برای هم تیمی ها آسان می کنند.
· اجازه نمی دهد اختلافشان با هم تیمی ها بیش از 24 ساعت شود.
· به روابط بالقوه مشکل توجه دارند.
· ارتباطات مهم را به صورت مکتوب دنبال می کنند و نوع روابط را مشخص می کنند.
اصل پنجم - شایستگی:
اگر شما نتوانید ،تیم شما هم نخواهد توانست.
باید محیط را طوری تقویت کنیم که افراد آن چه را که واقعاً فکر می کنند به زبان بیاورند و این طرز تفکر به بهترین ایده ها اجازه رشد به طرف بالا و تحقق یافتن داده است.
افراد با شایستگی بالا دارای نقاط مشترکی اند از جمله:
· متعهدند که ممتاز باشند. تلاش برای هر موجود زنده ای در دسترس است اماتعداد کمی به آن می رسند.
· هیچ وقت حد متوسط را قبول نمی کنند.
· آنها به جزئیات توجه می کنند.
· با انسجام کار می کنند.
اصل ششم- قابل اتکا بودن:
«از آن هایی که بحث می کنند نترسید بلکه به آن هایی که از زیر بار مسئولیت در می روند بترسید.»
اصل هفتم- منضبط بودن:
انضباط یعنی انجام کار درست در زمان درست و به دلیلی درست.
اصل هشتم- ارتقاء دادن دیگران:
افزودن ارزش به هم تیمی ها قیمت ندارد.هدف زندگی برنده شدن نیست بلکه رشد یافتن و مشارکت کردن است.
اعضای تیم همیشه عضوی را که آن ها را تقویت کرده و برای موفق شدن قدرتمند می کند، دوست داشته و تحسین می کنند.
اصل نهم- اشتیاق:
قلب شما منبع انرژی برای تیم شماست. وقتی اعضای یک تیم مشتاق هستند همه تیم به شدت انرژی می گیرد و این انرژی، به تیم نیرو می بخشد.
هر عملی را با حساب انجام دهید. در حین انجام دادن کارهای کوچک باید به کارهای بزرگ فکر کنید تا بدین ترتیب تمام کارهای کوچک در جهت درست پیش بروند . هدفمند بودن یعنی تمرکز روی انجام کارهای درست به صورت لحظه به لحظه و روز به روز و سپس پیگیری آنها به صورتی مستمر.
اصل دهم= آگاهی از وظیفه:
اعضای خوب تیم تنها پیشرفت خود و حال را نمی بینند بلکه آنها همیشه از ماموریت تیم آگاه بوده و عملشان به انجام ماموریت تیم کمک می کند.
اصل یازدهم آمادگی:
آمادگی بزرگترین دوست شجاعت و بزرگترین دشمن ترس است. کسی که آماده است نیمی از کار را انجام داده است.
اصل دوازدهم= رابطه مندی:
اگر شما با دیگران کنار بیائید، دیگران هم به شما کمک خواهند کرد. تیم ها افرادی را میخواهند که رابطه مند باشند. رابطه ها چسب هایی هستند که اعضای تیم را به هم می چسبانند. هرچه این رابطه ها محکمتر باشد تیم انسجام بیشتری پیدا میکند.
مشخصه هایی که در ارتباطات مهمند عبارتند از:
1=احترام. 2-تجربیات مشترک. 3-اعتماد. 4-رابطه متقابل. 5-لذت متقابل.
اصل سیزدهم- اصلاح و بهبود خود:
برای اینکه تیم را اصلاح کنید باید خود را اصلاح کنید. باید آنگونه بدنبال یادگیری و آموزش باشید که گویی تا ابد زنده اید و آنگونه زندگی کنید که گویی همین فردا می میرید. برای اصلاح یک تیم، تک تک افراد آن تیم را باید اصلاح کرد. افراد تیمی که دائما در حال اصلاح و بهبود عملکرد خودند، ایده های جدید را به بازار آورده و همواره در حال فتح زمینه های جدیدند.
اصل چهاردهم- از خود گذشتگی:
در تیم “من” وجود ندارد.از خود گذشته بودن آسان نیست اما لازم است. هیچ تیمی به موفقیت نمیرسد مگر اینکه اعضای آن،دیگران را که در تیم هستند بر خودشان مقدم بدارند.
اصل پانزدهم- راه حل گرا بودن:
قصد کنید تا راه حل پیدا کنید. در انجام کارها عیب جویی نکنید بلکه چاره جویی کنید. هر کس که بجای فکر کردن به مشکلات، به راه حلها فکر کند میتواند فرق ایجاد کند. تیمی که از افرادی با چنین برنامه ذهنی پر باشد، واقعا میتواند همه کاری را انجام دهد.
اصل شانزدهم- پیگیری و سرسختی:
سرسخت و پیگیر بودن یعنی: 1- همه آنچه را که دارید ارائه کنید. 2-با عزم راسخ کار کنید نه اینکه منتظر تقدیر باشید. 3- وقتی که کار تمام میشود دست از کار بکشید نه زمانی که خسته میشوید.
معاون فرهنگی تبلیغی جامعه الزهرا(س) از برگزاری نشست بررسی سند ۲۰۳۰ و فعالیتهای حوزه آموزش و پرورش در این مؤسسه خبر داد.
به گزارش روابط عمومی و بینالملل جامعه الزهرا(س)، حجت الاسلام «محمدرضا برادران»، معاون فرهنگی تبلیغی جامعهالزهرا(س) از برگزاری نشست تخصصی بررسی سند ۲۰۳۰ در جامعه الزهرا(س) خبرداد.
وی افزود: در این نشست ضمن بررسی سند ۲۰۳۰، به فعالیتهای حوزه آموزش و پرورش پرداخته میشود.
حجت الاسلام برادران از حضور حجت الاسلام و المسلمین نبوی، معاون تبلیغ و امور فرهنگی حوزههای علمیه به عنوان سخنران این نشست یاد کرد و افزود: این برنامه در روز یک شنبه، ۳۱ اردیبهشتماه ساعت ۱۰ صبح در تالار بیداری اسلامی جامعه الزهرا(س) برگزار میشود.
چکیده
در این تحقیق به بررسی توسل و آثار فردی واجتماعی از منظر قرآن و روایات پرداخته شده است ، توسل عملی جهت نزدیک شدن به خداوند با یاری واسطه های او برای رسیدن به امری که مطلوب در شریعت است.با توجه به این که در پرتو توسل ارتباط و پیوند با اولیای الهی و خداوند حاصل می گردد و به موجب آن ارتباط نعمت های بزرگ فردی و اجتماعی برای فرد متوسل و جامعه متوسل ایجاد می شود . اگر آثار توسل بررسی نشود ، نسبت به این مسئله شناخت حاصل نمی شود ودر نتیجه میل و رغبت و گرایش فردی و عمومی به این باور واعتقاد ایجاد نشده ودر نهایت ارتباط و پیوند حاصله از توسل به اولیای الهی گسسته می شودو فیوضات ، رحمت ونعمت های که به واسطه توسل برای فرد و جامعه ایجادمی شود بهره مند نخواهد شد این تحقیق به روش کتابخانه ای ، توصیفی ودینی انجام شده وبه دنبال این است که که بگوید ، آثار توسل از منظر قرآن و روایات کدام است ؟گاهی انسان گنه کار می خواهد با محبوب خود ارتباط بر قرار کند . اما شرم گناه مانع از حضوردر برابر خدا می گردد ، در این زمان است . اگر فرد نداند که به واسطه توسل و وسیله جستن می تواند در حضور خدا حاضر شود ،فرصت توبه و حضور را از دست می دهد نوع انسان هادر دوران زندگی خود با تنگناهایی مواجه می شوند که هیچ یک از ابزار مادی توان گذر از آن را نداردو از آنجایی که توسل خاستگاه اعتقادی و دینی مطمئن و یقینی دارد ،تاثیر خارجی اراده اولیای الهی در حل مشکلات انسانی و ارائه راه روشن و نیز مساعدت و همراهی موثر در پیشبرد مقاصد بشری است . توسل به اولیای الهی موجبات بهره مندی از این همراهی و مساعدت و نیز برخورداری رحمت را فراهم می سازد وسبب پدیدار شدن کامیابی در امور فردی و اجتماعی می گردددر نوشتار حاضر سعی شده با بررسی توسل و در پرتو آن نیل به قرب الهی وبرخورداری از آثار دنیوی و اخروی توسل در نهایت افراد و اجتماع نیز از این حقیقت بهره مند گردند .
کلید واژه: توسل، توکل، شفاعت، آثار توسل.
پدید آورنده: سودابه رحمانی
تاریخ دفاع: 93/01/21
1-كليات ومفاهيم:
تمايز اقتصادمقاومتي با مفاهيم مشابه و مرتبط ( اقتصاد رياضتي، اقتصاد دفاعي، اقتصاد ترميمي و…)
رابطه اقتصاد مقاومتي با مكتب اقتصاد اسلامي
رابطه اقتصاد مقاومتي با نظام اقتصاد اسلامي
سهم و نقش فرهنگ در اقتصاد مقاومتي
نقش دانشگاهها در تبيين اقتصاد مقاومتي
نقش خانواده در اقتصاد مقاومتي
۲- اهداف اقتصاد مقاومتي:
مردمي سازي اقتصاد مقاومتي
ارائه الگوئي موفق از نظام ديني و اقتصاد اسلامي
اقتصاد مقاومتي و ملزومات دستيابي به آن
نقش عالمان ديني و دانشمندان در تحقق اقتصاد مقاومتي
تاثير اقتصاد مقاومتي در كيفيت زندگي كاري
نقش اقتصاد مقاومتي در توزيع ثروت و كاهش فقر
راهكارها و چالشهاي تحقق سبك زندگي اسلامي به مثابه بستر تحقق اقتصاد مقاومتي
اقتصاد دانش بنيان ابزاري راهبردي در راستاي تحقق اقتصاد مقاومتي
تاثير رسانههاي اجتماعي بر سبك زندگي متناسب با اقتصاد مقاومتي
۳- عوامل زمينه ساز تحقق اقتصاد مقاومتي:
تاثير باورمندي مسولان نسبت به مباني ( اقتصاد اسلامي) و پويائي آن در تحقق اقتصاد مقاومتي
رابطه بين خود باوري در ميان اقشار مردم و اقتصاد مقاومتي
نقش اقتصاد مقاومتي بعنوان يك مدل اقتصادي و شكل گيري تمدن نوين اسلامي
نسبت اقتصاد مقاومتي با الگوي اسلامي و ايراني
۴- نقش گروهها و نهادهاو سازمانهاي فرهنگي در تحقق اقتصاد مقاومتي:
نقش دولت و مجلس درنهادينه كردن اقتصاد مقاومتي
نقش گروهها و نهادهاي حكومتي و سازمانهاي فرهنگي در تحقق اقتضاد اسلامي
نقش آموزش در ترويج و استمرار اقتصاد مقاومتي
تبيين اقتصاد مقاومتي ( مباني و راهكارها ) دراسناد بالا دستي قانون اساسي، سندچشم اندازو قوانين برنامه هاي توسعه
رابطه بين توانمندسازي فعالان فرهنگي و اقتصاد مقاومتي
گنجاندن اقتصاد مقاومتي در متون آموزش و پرورش و دانشگاهها
۵- اقتصاد مقاومتي در سيره معصومان و عالمان ديني:
اقتصاد مقاومتي در آموزههاي اسلامي ( قرآن كريم، احاديث، سنت و سيره معصومين)
بررسي ديدگاه امام خميني و امام خامنه اي ( مد ظله العالي) درباره مفهوم اقتصاد مقاومتي
بررسي ابعادو نمودهاي اقتصاد مقاومتي در نهج البلاغه
نظارت برتوليد وبازار در سيره پيامبران و اميرالمومنين و تاثير آن در اقتصاد مقاومتي
آثار و پيامدهاي اجراي اقتصاد مقاومتي در خانواده در سيره اخلاقي ائمه معصومين
سابقه و تجربيات اقتصاد مقاومتي در اسلام و ديگر نظامها
باور انديشمندان و مديران و اقشار مختلف جامعه به تاثير اقتصاد مقاومتي
* مهلت ارسال مقالات:۱۳۹۶/۰۲/۳۱
* تاريخ برگزاري همايش علمي پژوهشي : ۱۵ مرداد ماه ۱۳۹۶