الف: ریتم:
نوشته باید ریتم و ضرب آهنگ داشته باشد. وگرنه جذابیت کار پایین می آید و خواننده خسته می شود. متن یکنواخت می شود و کلیشه ای. در سینما با استفاده از کات های سریع و در شعر با به کار بردن قافیه و یا به هم ریختن آن در شعر نو تلاش می کنند به اثر ضرب آهنگ بدهند. مثلاً ضرب آهنگ و وزن مثنوی را گویا فقط مخصوص حماسه ساخنه اند.
چند فوت و فن:
- حذف کلمات و رسیدن به جملات کوتاه.
- جا به جایی افعال و به هم ریختن دستور زبان دانشگاهی! دستور زبان وحی منزل نیست که ثابت باشد و لایتغیر. در دستور زبان کُخ بریزید.
- استفاده از تکنیک های عامه مردم (مکالمه های مردمی، ضرب المثل ها و …)
- منابع کهن زبان فارسی ضرب آهنگهای جالبی دارند برای آشنایی بیشتر به آنها مراجعه کنید.
ب: ارتباط بین اجزای اثر:
متن باید نخ تسبیح داشته باشد. کلمات مثل قطعات آجری هستند که شما باید ملاتی بین آنها بریزید و آجر ها را به هم بچسبانید. تا ساختمان اثر روی هوا نداشته باشد و روی روح مخاطب هوار نشود.
چند فوت و فن:
با استفاده از تکنیک هایی مثل نوشتن جاده ای(پشت سر هم بودن اتفاقات)، یا سیر زمانی دادن به مطلب (مثل سفرنامه ها)، یا تکرار افراد و اشیاء و فضاها در جاهای مختلف اثر( مثل حضور پیراهن و خواب در داستان قرآنی حضرت یوسف)، یا تکرار یک جمله خاص(«فبای الا ربکما تکذبان» در سوره الرحمن سی و چهار بار تکرار شده) و یا … می توان بین اجزای اثر ارتباط برقرار کرد.
چند نکته متفرقه:
- مردمی نوشتن به معنای این نیست که هر چه در بین مردم رواج دارد را بگیرید و بنویسید. باید دنبال گوهر ها بود. باید به روش های مردم توجه کرد. مثل بی تکلف حرف زدن مردم یا رساندن مفهوم در عین سادگی با استفاده از کلمات ساده و عینی و …
- درباره جایگاه مخاطب محوری و اینکه تا چه اندازه در جذب او به اثر باید کوشید می توانید مقاله سینما - مخاطب شهید آوینی را از کتاب آیینه جادو بخوانید.
- برای آشنایی با سبک های ادبی بهتر است به سراغ غول بزرگ بروید تا شاگردان او.
نوشته امیر سعادتی