وَ قَالَ (عليه السلام): الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ. «قناعت ثروتى است پايان ناپذير»
مال و ثروت، مهم ترين وسيله براى زندگى مادى است كه انسان به كمك آن به تمام خواسته هاى ضرورى و رفاهى خود مى رسد و حتى وسيله اى است براى رسيدن هوس بازان به هوس هايشان. اما اين مال و ثروت هرقدر زياد باشد باز هم پايان پذير است به همين دليل بسيار ديده شده جوانانى كه از پدرانشان مال و ثروت هنگفتى به ارث مى برند ولى بعد از مدتى همه آن را در راه شهوات و عيش و نوش و شراب و قمار و مانند آن تلف كرده و به روز فلاكت بارى گرفتار مى شوند و حتى اگر انسان ثروتش را در راه هاى غلط مصرف نكند اما زندگى را بسيار مرفه سازد اموال رو به فنا مى روند.
در اين جا امام(عليه السلام) ما را متوجه يك سرمايه معنوى، درونى و ذاتى مى كند كه هرگز پايان نمى گيرد و آن، روح قناعت است. افراد قانع زندگى ساده و بى تكلف خود را به راحتى مى توانند تأمين كنند و معمولاً تهى دست نخواهند شد زيرا اداره كردن يك زندگى ساده با يك كسب وكار ساده نيز امكان پذير است در حالى كه زندگى هاى پر زرق و برق روز به روز گسترده تر و پرهزينه تر مى شود و حدّ توقفى ندارد و به همين دليل حريصانى كه به قناعت پشت كرده اند هرچه به دست آورند آن ها را راضى نمى كند اما قانعان هميشه از زندگى خود راضى اند.
مرحوم كلينى در جلد دوم اصول كافى بابى تحت عنوان «قناعت» دارد كه احاديث زيادى در ذيل آن آورده ازجمله در حديثى از امام باقر(عليه السلام) آمده است: «إِيَّاكَ أَنْ تُطْمِحَ بَصَرَكَ إِلَى مَنْ فَوْقَكَ فَكَفَى بِمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لِنَبِيِّهِ(صلى الله عليه وآله) فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَلا أَوْلادُهُمْ وَقَالَ وَلا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَإِنْ دَخَلَكَ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ فَاذْكُرْ عَيْشَ رَسُولِ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) فَإِنَّمَا كَانَ قُوتُهُ الشَّعِيرَ وَحَلْوَاهُ التَّمْرَ وَوَقُودُهُ السَّعَفَ إِذَا وَجَدَه; از اين كه چشم به كسانى كه (ازنظر ثروت) از تو برترند بدوزى بپرهيز; (براى اثبات حقانيت اين سخن،) آنچه خداوند به پيغمبرش خطاب كرده كافى است، فرموده كه اموال و اولاد فراوان آن ها (كافران) تو را در شگفتى فرو نبرد و نيز فرموده كه چشمان خود را به نعمت هاى مادى اى كه به گروه هايى از آن ها داده ايم ميفكن، اين ها شكوفه هاى زندگى دنياست (هدف اين است كه آن ها را با آن بيازماييم). و اگر وسوسه اى در دل تو درباره اين امر واقع شد به ياد زندگى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) باش، غذاى آن حضرت از نان جو و حلواى آن حضرت خرما و وسيله آتش افروختنش شاخه درختان نخل بود».[1]
اميرمؤمنان على(عليه السلام) تفسير زيبايى درباره حيات طيبه (در آيه شريفه (فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً)) كرده، مى فرمايد: «زندگى پاك و پاكيزه همان قناعت است».
چرا زندگى آن ها پاك و از هر نظر سالم است؟ زيرا نه افكارشان مشغول مطالبات از مردم است، نه رنج بدهكارى به اين و آن دارند، نه تشويش حاصل از نوسان قيمت ها و نه مشكلات حفظ اموال و ثروت ها.
و اين حيات طيبه بر اثر ايمان و عمل صالح پيدا مى شود همان گونه كه در آيه شريفه مذكور آمد (مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَر أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً).[2]
ايمان به خدا و اعتماد به وعده هاى او زرق و برق دنيا را در نظر انسان كوچك و بى ارزش مى كند عمل صالح، انسان را از تمام فعاليت هاى اقتصادى نامشروع بازمى دارد و نتيجه اين ها همان قناعت است.
حرص و ولع و سيرى ناپذيرى بلاى بزرگى است كه بر سر كسانى كه قناعت را ترك گفته اند نازل مى شود.
در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: «مَنْ رَضِيَ مِنَ الدُّنْيَا بِمَا يُجْزِيهِ كَانَ أَيْسَرُ مَا فِيهَا يَكْفِيهِ وَ مَنْ لَمْ يَرْضَ مِنَ الدُّنْيَا بِمَا يُجْزِيهِ لَمْ يَكُنْ فِيهَا شَيْءٌ يَكْفِيهِ; كسى كه از دنيا به آنچه براى زندگى او ضرورت دارد راضى شود كمترين زندگى، او را كفايت مى كند و كسى كه به آن راضى نشود هيچ چيز در دنيا براى او كافى نيست».[3]
و به گفته شاعر فارسى زبان:
گفت چشم تنگ دنيا دوست را *** يا قناعت پر كند يا خاك گور
مرحوم سيد رضى بعد از ذكر اين كلام حكيمانه مى گويد: «بعضى اين سخن را از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل كرده اند»; (قال الرضيُّ: وقد روى بَعضُهُم هذا الكلامَ لِرسولِ الله(صلى الله عليه وآله)).[4]
*****
پی نوشت:
[1]. كافى، ج 2، ص 137، ح 1.
[2]. نحل، آيه 97.
[3]. كافى، ج 2، ص 140، ح 11.
[4]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در كتاب مصادر در ذيل اين كلام حكمت آميز مى گويد: عين اين جمله در حكمت 57 و 349 آمده است و قبلا به مصادر ديگر اين كلام اشاره كرده ايم. (منظورش چيزى است كه در ذيل حكمت 349 آورده است). (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 320)