به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، شیخ تقلبی استرالیا یا (Australia’s fake sheikh) لقبی است که از سوی مسلمانان استرالیا به محمد توحیدی که عراقیالأصل و ساکن استرالیا است، دادهاند. اخیراً شبکه منوتو در مصاحبهای که با وی کرده است، از حرفهای این طلبه اخراجی از حوزه علمیه جامعه المصطفی استفاده کرده است تا دنباله یکی از پروژههای قدیمی که ناامید نشان داده روحانیون از حکومت آخوندی را دنبال کنند.
پوشیده نیست که حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دستگاههای امنیتی و جاسوسی دشمن تلاش میکردند با ایجاد تفرقه و دو دستگی، مردم را نسبت به اسلام حقیقی ناامید سازند که این اقدام، در راستای همان پروژه قدیمی و نخنما شده است. خیلی زشت است که یک کسی با ادعای روحانیت و طلبگی یا اسلامیت، حتی در میان شورای ملی ائمه استرالیا پذیرفته نشده است و میان مسلمانان استرالیا بهعنوان امام جماعت یا شیخ به رسمیت شناخته نشده و هیچ مسجدی در آنجا حاضر به پذیرش این چهره پرحاشیه نیست.
این روحانی انگلیسی که از وابستگان به دفتر سیدصادق شیرازی است و شاید این روزها برای عزای ملکه برای همپیالگان خود نوحه میخواند، آنقدر میان جامعه مسلمانان مورد نفرت است که شاید تنها جایی که از او استقبال کنند، شبکه منوتو باشد. در مقابل او میبینیم که تعداد زیادی از اپوزیسیونها از محمد حسینی که خود را لیدر ری استارت میداند تا امید دانا هم از او متنفر هستند. شاید یکی از تعبیرهای دقیق برای حسینی باشد که درباره او نوشته است: «شما دقیقاً مثل مگسی میمانید که روی مدفوع نشستهاید!»
معلوم است وقتی که بیسوادی مثل محمد توحیدی توسط جامعه المصطفی که یکی از مراکز علمی معتبر جهانی در زمینه آموزش معارف اسلامی، پذیرفته نشده است، در منوتو به چنین یاوهسراییهایی بپردازد. البته در کنار این یاوهسراییها درباره جامعه المصطفی، سخنان بیاساس و فاقداستدلال دیگری از سوی این شخص مطرح شد بهقدری فاحش و سطحی است که حتی ارزش پاسخگویی ندارد.
توحیدی در مصاحبه ای درحالی که از آزادی و دموکراسی سخن میگوید که حتی تحمل انتقادات سایر اپوزیسیونها را نسبت به خود نداشته و برخی از آنها را مسدود کرده است. از توهین توحیدی به یک مرکز علمی معتبر بگذریم، توهین او به جمهوری اسلامی ایران و مراجع معظم تقلید نیز از دیگر نکاتی بود که او در این مصاحبه به سیره سلف و همپیالههای انگلیسیاش تمسک نموده است.
بهنظر میرسد که دشمنان استفاده از دین را به یکی از راهبردهای اساسی خود برای مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تبدیل کردهاند. آنها با تلاش برای استفاده از چهرههای بیسواد که در ظاهر لباس حوزوی نیز به تن دارند، میخواهند با استفاده از تکنیک نخ نما شده انگلیسی یعنی «تفرقه بینداز و حکومت کن» بهره ببرند و اهداف خود را دنبال کنند.
حضور محمد توحیدی در استودیوی شبکه منوتو و مصاحبه با وی با این هدف انجام شد که تمام حرفهای این شبکه از زبان کسی که لباس روحانیت به تن دارد، تکرار شود تا مخاطب زودباور و منفعل این شبکهها به این تحلیل برسند که نظام جمهوری اسلامی ایران حتی میان روحانیون از مشروعیت ساقط شده است که به این وسیله حداقلهای ذهنیتی برخی از مسلمانان که اعتقاد دارند این نظام اسلامی است و باید باشد، از بین برود.
پیش از این موارد و اسناد بسیاری وجود دارد که ساواک برای بدبین ساختن مردم به مشروعیت نظام، دادن پول به طلبههای بیسواد و روحانینماهایی بود که بتوانند در میان مردم عقاید باطلی را به نام عقاید اسلام ترویج کنند. هنوز این طرح و نقشه از سوی دشمن دنبال میشود. هدف دشمن نیز ترویج اسلام سکولاری است که در ذهن مردم تنها باید در اندازه نماز و روزه فردی در کنج خانهای باشد و حق ندارد حکومت تشکیل بدهد و برای مردم امر به معروف و نهی از منکر کند.
البته باید گفت وای به حال محمد توحیدی اگر این حرفها به گوش ارباب فکریاش یعنی سیدصادق شیرازی برسد؛ زیرا سیدصادق شیرازی اعتقاد دارد که حکومت فقها باید بر اساس ولایت شورای فقیهان دنبال شود.[1] این در حالی است که محمد توحیدی در مصاحبه خودش اسلام سکولاری را قبول دارد که حتی نباید درباره پوشش حجاب به خانمها امر و نهی نماید و به تبع نباید حکومتی را در اختیار داشته باشد و اگر حتی حکومت را در اختیار دارد، حق پیاده سازی احکام اسلامی را در آن حکومت ندارد.
اگر بخواهیم از نگاه رسانهای به مصاحبه محمد توحیدی بنگریم، باید تأسف خورد به حال مخاطبانی که این مصاحبه را میبینند که بدور از اینکه بدانند در دام شگردهای عملیات روانی این رسانه گرفتار شدهاند به سرعت تأثیر میپذیرند و از نظر اندیشهای سخنان محمد توحیدی پر از تناقضات و اشتباهات فاحش یا سخنانی بیاساس و بدون استدلال است که اگر مخاطب فعال این شبکهها به دنبال مقدمات سخنان او بروند، به سخیف بودن سخنان محمد توحیدی پی میبرند.
محمدحسین کتابی
[1] رساله توضیح المسائل آیت الله سید صادق حسینی شیرازی، مسأله 3445-3532