پدیدۀ «سایهنویسی» این روزها پدیدۀ پردامنهای شده است. پرسشهای پرشمار و مهمی دربارۀ این پدیده در ذهن افراد وجود دارد. در این نوشته تلاش میکنم به شماری از این پرسشهای همهگیر و متداول پاسخ بدهم.
سایهنویسی که معادل عبارت «Ghostwriting» در نظر گرفته شده، به زبان ساده، به فرایندی گفته میشود که طی آن، اثر علمی و پژوهشی به نام کسی غیر از نویسندۀ اصلی منتشر میشود کسی که بهطور ناشناس برای دیگران مینویسد را سایهنویس یا گاهی نویسندۀ شبح (معادل Ghostwriter) نام گذاشتهاند. در ادبیات حوزۀ اخلاق پژوهش، هنگامی که از سایهنویسی نام برده میشود، یک مثال مشروع و متداول از آن بیان میشود: سخنرانیهای مقامات و دولتمردان توسط شخصی غیر از خودِ سخنران گردآوری و نگاشته میشود اما سخنران آن را بیان میکند. طبیعی است که مقامات برای سخنرانیهای خود از متخصصان حوزههای مختلف کمک بگیرند. این کار، کار ناپسندی تلقی نمیشود (1). اما وقتی در حوزۀ پژوهش نام یک شخص به عنوان نویسندۀ یک اثر معرفی میشود در حالیکه نویسنده شخص دیگری است، نوعی تقلب علمی و سوء رفتار پژوهشی رخ داده است. وقتی سایهنویسی داریم، اعطای نویسندگی (Guest Authorship) هم خواهیم داشت. هرجا یک سایهنویس هست، یک نویسندۀ مهمان هم حضور دارد (2)؛ حالا این نویسندۀ مهمان ممکن است از جیب مایه گذاشته باشد یا از اهرم فشار دیگری استفاده کرده باشد. البته برای اعطای نویسندگی لزوماً در اثر سایهنویسی نیست و میتواند مستقل هم رخ بدهد؛ مثل وقتی که نام کسی که اصلاً در پژوهش شرکت نداشته، به دلیل انواع بدهوبستان، به عنوان نویسنده درج میشود.
در حوزۀ نگارش و پژوهش، مخاطبان و خوانندگان به طور پیشفرض به اثر اعتماد میکنند: به این که پژوهش واقعاً انجام شده، دادهها واقعاً و اصولی گردآوری شده، آزمایشها در شرایط ذکرشده در پژوهش انجام شده، کسی که به عنوان نویسنده معرفی شده، نویسندۀ واقعی است و مواردی از این دست و میزان این اعتماد بسیار بالاست. بر اساس همین اعتمادهای پیشفرض است که نویسندگان آثار علمی و پژوهشی از امتیازهای آن آثار برخوردار میشوند. بنابراین نوعی صداقت در فعالیتهای دانشگاهی و نگارشی، پیشفرض عمل پژوهشگران و درکِ مخاطبان در نظر گرفته میشود. حال باید گفت که هر اقدامی که این پیشفرضهای صداقت را بهزیر سؤال ببرد، میتواند نوعی تخطی از اخلاق یا حقوق پژوهش و نگارش به شمار رود. با همین چند جمله، پاسخ کلیِ قابل قبول بودن یا نبودن سایهنویسی را دادهایم: آیا اگر شخصی به عنوان نویسنده معرفی شود اما نویسندۀ واقعی نباشد، پیشفرضهای صداقت پژوهشی رعایت شده است؟ مسلماً خیر؛ پس این کار قطعاً نوعی فریبکاری است و بسته به شرایط و نوع آن میتواند کاری غیراخلاقی یا جرم باشد.
پرسش دیگری که در زمینۀ سایهنویسی در ذهن افراد وجود دارد، به مؤسسات یا افرادی مربوط میشود که با دیدگاه تجاری به میدان نگارش و پژوهش میآیند. آیا اگر مقاله یا پایاننامه توسط یک مؤسسه (یا فرد) نوشته شود و خود آن مؤسسه (یا فرد) تمایلی به درج نامش نداشته باشد، باز هم سایهنویسی رخ داده است؟ مسلم است که بله، سایهنویسی است:
توجه داشته باشید اینکه مؤسسات یا افرادِ سایهنویس خودشان تمایلی به درج نامشان در آثار نشان نمیدهند، دلیل نمیشود که سایهنویسی را موجه نشان دهد. اگر مقاله یا پایاننامۀ ما را کسی غیر از ما بنویسد و ما از امتیاز آن مقاله یا پایاننامه برخوردار شده باشیم، هم ما و هم آن سایهنویس، پیشفرضهای صداقت پژوهشی را زیر پا گذاشتهایم. کسی میتواند «نویسنده» در نظر گرفته شود که شرایط خاصی داشته باشد؛ به این نوشته مراجعه کنید. در کنار نویسنده، نقشهای دیگری هم در آثار داریم که از آنها در بخش «قدردانی» تشکر میشود و در اینجا در مورد این نقشها توضیح دادهایم.
بد نیست همینجا به این چالش هم اشاره شود که همانطور که یک اثر که به نام ما منتشر میشود، میتواند برای ما امتیاز به همراه داشته باشد، میتواند به هر دلیلی از جمله معتبر نبودن، به اعتبار علمی و پژوهشی ما خدشه وارد کند. آیا در این صورت، ما معتبر نبودنِ اثری را که به کمک سایهنویس به نام خود منتشر کردهایم، گردن میگیریم؟ آیا اگر بگوییم که من پول تهیه اثر را دادهام و خودم آن پژوهش را انجام ندادهام، دلیل محکمهپسند و موجهی برای سلب مسئولیت آوردهایم؟ البته که نه. این قضیه تنها یک هشدار بود. حتماً پیش خودتان میگویید: «اصلاً کسی این آثار را بررسی نمیکند که معتبر بودن یا نبودن آن مشخص شود.» به خاطر شرایط موجود در فضای نگارش و پژوهش کشور، طبیعی است که این از ذهنتان گذشته باشد اما اگر یک مورد سایهنویسی علنی شود، بعید است همه بگویند طبیعی است و قضیه فیصله پیدا کند. یادآوری میکنم شماری از اساتید هم برای توجیه تقلبهایی که در اثر مشترکشان با دانشجویان پیدا میشود، میگویند که مقاله را دانشجو نوشته و آنها در جریان تقلب نبودهاند. توجیه مناسبی نیست و حتی اگر محدودیت و مجازات بیرونی هم در پی نداشته باشد، تبعات مختلفش دامنگیر اساتید خواهد بود. این موضوع را هم در نظر بگیرید که کسی برای دیگران سایهنویسی میکند و قرار نیست نامی از خودش به عنوان مسئول محتوای آثار از او منتشر شود، احتمالاً به راحتی بسیاری از انواع سوء رفتارهای پژوهشی و تقلب، از کپی واژهها گرفته تا دادهسازی، را با عذاب وجدان کمتری انجام میدهد.
زشتترین انواع سایهنویسی در بعضی پژوهشهای پزشکی و دارویی رخ داده است. کافی عبارت Ghostwriting را گوگل کنید تا با انبوهی از مقالات حوزۀ اخلاق پزشکی مواجه شوید که در آنها شرح بیشرمانهترین سایهنویسیها آمده است. قضیهاش را زیاد شنیدهایم و احتمالاً زیاد هم خواندهایم. پردۀ نخست: شرکت (مثلاً شرکت داروسازی)، محصول جدیدی تولید میکند؛ پردۀ دوم: تبلیغات… در بوق و کرنا میکند که محصول ما فلان درد و فلان بیماری را درمان میکند، تا حدی که تمام آدمهای سالم هم خودشان را نیازمند این محصول میدانند؛ پردۀ سوم: شرکت با بهراهانداختن پروژههای پژوهشی، استفاده از محصولش را تضمین میکند، چطور؟ پژوهش انجام میدهد اما توسط پژوهشگران کرایهای که قرار است نتایج مشخصی را به نفع محصول تولید کنند. پژوهش دستکاری میشود، دادهسازی میشود و کارهایی شبیه به این که نتایج به نفع محصول گزارش شود. قضیه هنوز تمام نشده. پژوهشگران کرایهای از صحنه خارج میشوند و مقاله به نام پژوهشگران معتبر دانشگاهی که هیچ نقشی در انجام پژوهشی نداشتهاند، منتشر میشود. حتی اگر هیچ کدام از این تقلبها در انجام پژوهش رخ نداده باشد، همین که نتایج به ضرر محصول باشد و شرکت اجازۀ انتشار مقاله را ندهد، هنگام مرور نظاممند ادبیات آن حوزه، به نتایجی برمیخوریم که همگی نتایج خوب و خوش و خرّمی از محصول گزارش کردهاند. پزشکهای مقالهخوان و بهروز شروع میکنند به تجویز محصول. محصول میفروشد و شرکت سود میبرد. سالها بعد که اثراتِ مخرب قلبی-عروقی، کلیوی، ریوی و جانبی محصول نمایان میشود، مشخص میشود که شرکت مدتها قبل و شاید از ابتدا از این اثرات باخبر بوده و با جان انسانها بازی کرده… این کار به وقاحتِ جنگافروزی برای فروش اسلحه نیست؟
از فضای «انساندوستیِ» شرکتهای داروسازی خارج شویم و کمی هم در مورد شرایط حاکم بر پژوهشهای موجود صحبت کنیم. نخست این که خیلیها میگویند این وضعیت نگارش و پژوهش به پذیرش بیش از حد دانشجو و تجاریشدن دانشگاهها برمیگردد. عدهای هم میگویند این شرکتها و افراد سایهنویس از دانشجویان و پژوهشگران برتر کشور برای نگارش آثار استفاده میکنند؛ از پژوهشگران و دانشجویانی که به دنبال پیدا نکردن شغل مناسب و صرفاً به دلیل شرایط اقتصادی به سایهنویسی رو آوردهاند. طرح این موارد تأثیری در کاستن از قبح کار سایهنویسی، غیرقانونی بودن و غیراخلاقی بودن آن ندارد. بررسی علل اجتماعی و اقتصادی سایهنویسی و همینطور مباحث فرهنگی، شرعی و عرفی آن، که خارج از موضوع این نوشته است، میتواند دستمایۀ مقالات، نشستها و حتی همایشها باشد.
از سوی دیگر، عدهای با بهانۀ کمبود وقت و نداشتن زمان برای نگارش به توجیه عمل سایهنویسی میپردازند. این هم جز عذری بدتر از گناه نیست.
اما گاهی افراد برای ترجمه یا کار آماری سراغ مؤسسات مشاور و مترجمها میروند که حالت پیچیدهتری در مرز سایهنویسی و کار صحیح و اصولی نگارش پیش میآید.
کتابنامه
1- حری، عباس. اخلاق انتشارات علمی. شیراز: پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، 1390.
2- Bosch, X., & Ross, J. S. (2012). Ghostwriting: research misconduct, plagiarism, or fool’s gold?.
امیرحسین رجبزاده عصارها / کارشناس پژوهشی «نور»