به گزارش ایکنا؛ در این شماره از دو فصلنامه علمی ـ ترویجی «قرآن پژوهی خاورشناسان»، مقالاتی با عناوین «نقد دیدگاه یوری روبین درباره نامها و القاب پیامبر (ص)» نوشته حسن رضایی هفتادر و مهدی همتیان؛ «تحلیل انتقادی آرای گابریل مندل خان، درباره مسحور شدن پیامبر(ص)» تالیف احترام رستمی؛ «نقد مقاله حضرت یوسف در دایرةالمعارف جودائیکا» به قلم جمال فرزندوحی و نظام جمشیدی؛ «نقد دیدگاه گلدزیهر در مورد اقتباس آموزههای اسلام از یهود» نوشته محمدرضا قضائی و احمد سعدی؛ «خاورشناسان و شبهه سرقت ادبی در قرآن» تالیف محمدجواد اسکندرلو و مژگان خانبابا و «بررسی موارد ادعایی نسخ در مدخل نسخ دایرةالمعارف اسلام لایدن» تالیف حامد شاهبیکی و محمدعلی رضایی اصفهانی منتشر شده است.
همچنین مقالات «نقد دیدگاه مستشرقان در مورد جبر در قرآن» نوشته حسین علویمهر و محمد بشیر مقدسی؛ «بررسی مقاله هجرت از دایرةالمعارف قرآن لیدن» تالیف سهیلا جلالی کندری و زینب پورکاویان؛ «بررسی مقاله «نکاح و طلاق» از دایرةالمعارف قرآن لیدن» به قلم سیدمحمد موسوی مقدم و سید منصوره مدرسی مصلی؛ «نقد دیدگاه گابریل ساوما درباره آیه «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ» تالیف محمدعلی همتی و وفادار کشاورزی؛ «بررسی اشکالات کتاب «الفرقان الحق»» احمد مسائلی و «بررسی و نقد نرمافزار «قرآن ومستشرقان»» نوشته اسماعیل ابراهیمی و محمدحسن زمانی از دیگر مقالات منتشر شده در این شماره هستند.
نقد دیدگاه یوری روبین درباره نامها و القاب پیامبر(ص(
در چکیده مقاله «نقد دیدگاه یوری روبین درباره نامها و القاب پیامبر (ص)» آمده است: مراقبت از دین، وظیفه هر مسلمانی است و در این راستا پژوهشگران دینی در خط مقدم هستند، یکی از مواردی که اسلام همواره از آن جهت احساس خطر کرده است، تولیدات دین پژوهی خاورشناسان است؛ مقاله محمد در دائره المعارف قرآن لیدن منتشر شده است و بخش کوچکی از آن به نامها و القاب حضرت پرداخته است؛این پژوهش در نظر دارد با بررسی بخش کوچکی از مقاله محمد که توسط یوری روبین نوشته شده است به اشکالات و ابهامات آن پاسخ گوید. در این پژوهش مقاله روبین راجع به نامها و القاب حضرت محمدa در دو بخش بررسی میشود، روش کار بدین شکل است که تبیینهای نویسنده مقاله پس از بررسی بیانات مفسران و مورخان مسلمان مورد ارزیابی قرار میگیرد؛ در نهایت معلوم خواهد شد آقای روبین در تبیین مطالب روش صحیح پژوهشی را در پی نگرفته و به همین جهت، نوشتارش دارای اشکالاتی است. از جمله اشکالاتی که در مقاله روبین به نظر میرسد، میتوان به توجه اندک به منابع شیعه، استفاده از واژه احتمال در جایی که اکثر مفسران دچار تردید نشدهاند و همچنین اظهار نظر بر اساس اقوال شاذ و مردود، اشاره نمود.
تحلیل انتقادی آرای گابریل مندل خان، درباره مسحور شدن پیامبر(ص(
در طلیعه نوشتار «تحلیل انتقادی آرای گابریل مندل خان، درباره مسحور شدن پیامبر(ص)» میخوانیم: تحلیل علمی دیدگاههای خاورپژوهان درباره پیامبر ضرورتی انکارناپذیر است؛ چراکه مواجهه غربیان با اسلام از طریق دانشمندان آنها صورت میپذیرد و به هنر، سیاست و سایر ابعاد انعکاس مییابد. سحر النبی از موضوعاتی است که نتیجه پذیرش آن میتواند اصل نبوت ایشان را مورد حمله قرار دهد. از اینرو پژوهش حاضر در صدد است با روش اسنادی و ابزار کتابخانه و مطالعه متون به پاسخ پرسش اصلی نائل شود. گابریل مندل خان از اساتید پیشکسوتی است که در عمر طولانی خود مطالعات اسلام شناسانه داشته است. اهم دیدگاههای او در این باره عبارتند از: تأیید سحر شدن یا بیماری جسمی پیامبر در اثر سحر، طلسم نامیدن سورههای خاصی از قرآن، دوگانگی در معرفی مکی یا مدنی بودن معوذتین. توجه نکردن به منابع شیعی در این باره، بیتوجهی به لوازم و تالی فاسدهای سحر شدن پیامبر، دخالت ندادن دلالتها و زمینههای دیگر نزول آیه و استفاده نکردن از کلام معصومان موجب شده تا مندلخان دیدگاه سحر شدن پیامبر را تأیید کند.
پیامبر برگزیده خداوند و دارای توانایی لازم جهت احراز این مسئولیت بود. با وجود تأکید قرآن بر این امر، در برخی تفاسیر، روایاتی نقل شده که پیامبر توسط فردی یهودی سحر شده است. رویکرد مفسران در این باره متفاوت است؛ برخی سحر شدن وی را قبول کرده و برخی معنای آیه را به امور دیگری غیر از سحر نسبت دادهاند. هرچند آن جناب را در امور تبلیغی و شریعت مصون از سحر میدانند. اگر سوره فلق مدنی باشد با شأن نزول سحر شدن پیامبر توسط یهود مدینه سازگار است در حالیکه برخی آن را مکی دانستهاند. سورههای فلق و ناس با نام معوذتین مشهور شدهاند و به آنها نام طلسم اطلاق نشده است. نتیجه آن که آرای مندلخان نشان میدهد وی سحرالنبی را تنها دیدگاه در این زمینه دانسته است، در حالیکه اسبابالنزول و تفاسیر آیات سوره فلق، این امر را تردیدپذیر مینمایاند؛ گرچه سحرکردن اتفاق افتاده باشد.
نقد مقاله حضرت یوسف در دایرةالمعارف جودائیکا
نویسنده مقاله «نقد مقاله حضرت یوسف در دایرةالمعارف جودائیکا» در طلیعه نوشتار خود آورده است: در دایرة المعارف جودائیکا، باثجا بایِر، سرگذشت حضرت یوسف را بر اساس کتاب مقدّس یهود بیان میکند. توضیح میدهد که چرا و چگونه برادران سعی در حذف یوسف داشتند؛ فروختن یوسف به صدر اعظم فرعون پوتیفار را شرح میدهد؛ توضیح میدهد که چگونه داشتن علم تعبیر رؤیا، درایت و پاکدامنی سبب میشود که او از زندان آزاد شود و به مقام و جایگاهی عالی در مصر دست پیدا کند و جایگاه یوسف را بعد از آزاد شدن از زندان بر میشمرد. این مقاله همچنین ویژگیهای اخلاقی مثبت و منفی یوسف را بیان میکند و شرح میدهد که چگونه خاخامها از نکات مثبت زندگی او برای مواعظ اخلاقی استفاده میکنند. در پایان، سرگذشت یوسف را بر اساس قرآن، بازگو میکند. سرگذشت حضرت یوسف در کتاب مقدّس یهود بر مبنای آیات قرآنی، نقد و موارد اختلافی آن با قرآن بیان شده است. با توجّه به اینکه کتاب مقدّس یهود و قرآن از یک منبع أخذ شدهاند؛ لذا کلیات داستان در هر دو کتاب مشترک است ولی در بیان بعضی جزئیات، اختلافاتی وجود دارد. روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی است.