کتاب «عمو قاسم: زندگینامه و خاطراتی کوتاه و خواندنی از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی» را با تألیف و گردآوری محمدحسن میرزایی و زینب نمازیان با شمارگان هزار نسخه، ۴۸ صفحه و بهای ۳۴ هزار تومان منتشر کرد.
در این کتاب خاطرات جالب و آموزندهای از دوستان، همرزمان و خانوادههای شهدا درباره سلوک و منش حاج قاسم سلیمانی آمده است. مخاطب با مطالعه این خاطرات احساس قرابت و رفاقت بیشتری با سردار دلها حاج قاسم سلیمانی پیدا میکند و به مردمی بودن این شهید و لطافت روح او صحه میگذارد.
کتاب کم حجم اما گیراست و مخاطب به راحتی میتواند آن را مطالعه کند و تصویری از شهید را همیشه در ذهن داشته باشد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«دختر شهید محرابی از احساس خود نسبت به این دیدار میگوید: من هیچ احساس دوری از سردار نداشتم و از صمیم قلب مشتاق دیدار ایشان بودم؛ وقتی از ارادت قلبی خودم نسبت به سردار سلیمانی برای دوستانم میگفتم، من را با گفتن اینکه «چطور کسی را الگوی خودت قرار دادهای که حتی یک بار هم او به شما سر نزده؟» مسخره میکردند، اما الان با کمال افتخار میتوانم شیرینی این دیدار و رابطه پدر و دختری را به آنها یاد آوری کنم.
«عمو قاسم» به من گفت که من از این به بعد دو دختر به اسم زینب دارم و من را هم دختر خودش دانست و به حفظ رابطه خصوصی و خالصانه با شهدا به من توصیه کردند. موقع رفتن، سردار سلیمانی درخواست من را برای حضور در اتاقم قبول کردند. سردار از محافظان و عکاس خواست که بیرون بمانند و من و «عمو قاسم» لحظاتی تنهایی صحبت کردیم و ایشان ضمن تحسین من از اینکه عکس شهید جهاد و عماد مغنیه را در اتاقم داشتم از شخصیت این دو شهید نیز برایم تعریف کردند. خانواده دایی من که در این دیدار حضور داشتند از سردار درخواست کردند که به اختیار خودشان، نام دختر دایی سادات من را که آرشیدا بود، تغییر بدهند و «عمو قاسم» نام زینب را برای او انتخاب کردند.»