در حوزه علمیه کوثر فردیس،
«برهان معجزه، اثباتگر وجود خدا و بررسی نظرات هیوم در رد برهان معجزه و ادله مقابله آن» بررسی شد
به همت معاونت پژوهش حوزه علمیه کوثر شهرستان فردیس، صبح دیروز 21 مرداد سال جاری کرسی آزاد اندیشی با موضوع «برهان معجزه، اثباتگر وجود خدا و بررسی نظرات هیوم در رد برهان معجزه و ادله مقابله آن» در حوزه علمیه کوثر شهرستان فردیس به صورت مجازی برگزار شد.
خانم فراهانی در این نشست، به عنوان داور کرسی آزاد اندیشی «برهان معجزه، اثباتگر وجود خدا» در ابتدای بحث به تبیین واژه برهان معجزه پرداختند و افزودند: در بین مسلمین معجزه راهی برای اثبات صدق دعوی نبوت تلقی شده و به جز معدودی از متکلمین، کسی آن را به عنوان برهانی بر اثبات وجود خداوند اقامه نکرده است.
وی ادامه داد: معجزه در نزد الهیون مسیحی به معنای خوارق عاداتی است که مبدا و علت مادی و طبیعی ندارد. یعنی خداوند تصرف در قانون طبیعت کرده و آن را شکسته است، لذا دلیل بر وجود خداوند است. این برهان از فراگیرترین و عام پسند ترین براهین اثبات خدا در غرب شناخته شده است. اما معجزه در اسلام به معنای خارق عادت است نه خارق قانون علیت که قانون طبیعت است.
خانم مردانی به عنوان ارائه دهنده این موضوع به دلیل اول هیوم بر رد برهان معجزه و عدم اثبات وجود خدا مبنی بر اینکه چون معجزه نقض قانون طبیعت است، پس مفهوم معجزه خود متناقض است، پرداخت و گفت: در واقع منظور هیوم آن است که الهیون که از اصل علیت دفاع می کنند و با آن وجود خدا را اثبات می کنند، چطور معجزه را نیز قبول داشته و مطرح می کنند در حالی که معجزه به معنای رخ دادن امری بدون علتش یا از غیر علتش می باشد، این سخنان تناقض آمیز هستند.
خانم کرکه آبادی به عنوان منتقد این موضوع در جواب بیان داشت: در پاسخ باید متذکر شد این تعریف از معجزه «ناقض قانون طبیعت» تعریف الهیات مسیحی است، همانطور که این برهان هم اگر نشود گفت فقط در مسیحیت مطرح است، باید گفت منشأ و ابداع آن توسط الهیات مسیحی بوده است. همانطور که روشن است معجزه در الهیات اسلام جهت اثبات نبوت استفاده می شود و اگر چه مفهومی ضمنی بر وجود خدا دارد ، اما هرگز خصوصاً توسط متکلمان متقدم، به عنوان یک برهان برای اثبات خداوند استفاده نشده است.
وی ادامه داد: اگر چه می توان گفت در صده ی اخیر برخی متکلمان و عالمان اسلامی از این برهان استفاده کرده اند و البته برهانی که تقریر کرده اند متقن بوده و اشکالات برهان معجزه ی مسیحی را ندارد و می توان یکی از علل آن را در دست بودن مصداق آن معجزه قرآن کریم است در حالیکه معجزاتی که مسیحیان درباره ی آن استدلال می کنند به تاریخ پیوسته است و حداقل می توان گفت پذیرش آن ها منوط به پذیرش خدا و انبیاء و بعد کتب مقدس آن ها است تا از طریق نقل کتاب مقدس به آنها به صورت یقینی دست پیدا کرد.
خانم مردانی به دلیل دوم هیوم مبنی بر گزارشات تاریخی غیر معتبر اشاره کرد و گفت: هیچ معجزه ای در طول تاریخ توسط تعداد کافی افراد صاحب صلاحیت تصدیق نشده است . افرادی که دارای معقولیت و آموزش کافی بوده باشند . افرادی که آنقدر درستی داشته باشند که شائبه ی فریب دادن مردم در مورد آنها نرود، یا آنقدر صاحب اعتبار باشند که در صورت کذب گفتارشان چیز زیادی از دست بدهند.
خانم کرکه آبادی در رد نظر هیوم عنوان داشت: همانطور که مشهود است سخن هیوم در برخی عبارات از جمله «تعداد کافی» و یا «صلاحیت» ، «اعتبار» ، «چیز زیادی» دارای ابهام است و او معنای مدنظرش را متذکر نمی شود.
وی با استناد به پاسخ علما ادامه داد: وقتی ما از معقولیت و آموزش کافی داشتن در چند صد سال پیش صحبت می کنیم، آیا منظور ما داشتن وضعیت ذهنی مشابه یک فارغ التحصیل دانشگاه های امروزی است؟ البته پاسخ منفی است . در زمان های دور مطمئنا آموزش مدونی وجود نداشته است و مرز بین انسان های تحصیل کرده و تحصیل نکرده مانند امروز نبوده است . هرچند که در هر زمانی عده ای طبیب ، فیلسوف و …. بوده اند اما وجود آنها به معنای نامعقول بودن سایر مردم آن روزگار نیست وانگهی برخی از گزارشات معجزه توسط افرادی به دست ما رسیده است که در تعلیم یافتگی و فرهیختگی آنها جای چون و چرا نیست . برای نمونه می توان به گزارشی که سنت آگوستین از شفا یافتن نابینای از طریق مسح تابوت شهیدانی مقدس ارائه می کند اشاره کرد… آگوستین کسی است که سال های زیادی از عمر خود را در نوسانات تردید و گرایش به فرقه های مختلف فکری سپری کرده است و نمی توان او را انسان زود باوری دانست … این گزارش گزارشی نیست که در از خلال زمان به دست او رسیده باشد بلکه در زمان خود او و در شهر خود او به وقوع پیوسته است.
همچنین افزود: اتفاقاً در زمان تمام انبیاء افرادی که در صحت معجزه آنها تردید کرده و قبول نمی کردند همواره بیشتر از افرادی بوده اند که معجزات را قبول می کرده اند. لذا این سخن هیوم که چون مردم معقولیت کافی نداشته اند و از روی جهالت معجزات انبیاء را قبول می کردند بی معنا است. البته یک روی سخن هیوم به عدم پیشرفت علمی در زمان های گذشته متوجه است، مردم معجزات را باور می کردند چون جهل به علت علمی آن داشتند، اما امروزه با پیشرفت علمی دیگر کسی این اعمال معجزه گونه را معجزه محسوب نمی کند. در پاسخ باید به مطالبی که در اشکال اول ذکر شد توجه کرد، اساساً تعریف معجزه در الهیات اسلامی به معنای سحر نیست و وقوع آن با علت دیگری غیر از علت مادی اش صورت می پذیرد. این نکته حائز اهمیت است غیر از قرآن کریم که معجزه ی جاوید نبی خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و سایر معجزه های فقط در زمان خودشان تحدّی ناپذیر بوده است، با اینکه معجزات به دلیل عنایت الهی رخ می دهند لذا حتی در ازمنه ی دیگر هم قابل معارضه نیست، با این وجود حتی ادهای عدم معارضه در ازمنه ی دیگر وجود نداشته است.
گروه ارائه دهنده با اشاره به دلیل سوم هیوم مبنی بر گرایش انسان به اعجاب، بیان داشت: هیوم در این دلیل، گرایش انسان ها به باور امور غیر عادی را علت پذیرش معجزات ذکر می کند و می گوید «انسان ها تمایل زیادی به امور غیر عادی دارند و همین باعث می شود تا ترجیح دهند که معجزات رخ داده باشد. میل به شگفتی و اعجاب برخاسته از معجزات که حسی مطلوب است ، گرایش معقولی به سوی باور به وقوع معجزات ایجاد می کند»
گروه منتقد در رد این نظریه افزودند: شاید برفرض بتوان گفت برخی انسان ها گرایش به امور خرافی دارند اما دلیلی مبنی بر اینکه علت قبول معجزات همین بوده است، وجود ندارد:«…گرایشی قوی تر در انسان ها وجود دارد که تمایل به فریب نخوردن است. هیچ انسانی دوست ندارد فریب داده شود و مدعای دروغین کسی را ولو تمایل زیادی به قبول آن داشته باشد باور کند. برای مثال اگر فردی عاشق شخصی باشد و آن شخص به آن فرد متقابلا ابراز علاقه کند با وجود اینکه آن فرد بیشترین تمایل را به باور کردن آن ابراز علاقه دارد اما اگر نشانه هایی مبنی بر کذب گفتار طرف مقابلش ببیند فورا در آن ادعا تردید می کند. یعنی تمایل او به فریب نخوردن بر تمایل دیگر او مبنی بر مورد علاقه معشوق بودن غلبه پیدا می کند و او را به سوی حقیقت سوق
می دهد.» انسان عقلانیت دارد و ردّ معجزات در طول تاریخ توسط بخشی از جامعه ی زمان انبیاء، رد کننده ی ادعای هیوم است و اساساً این ادعا درباره نام و علت این گرایش مبهم به نظر می رسد.
خانم مردانی به دلیل دیگر هیوم بر رد برهان معجزه را، بستر معجزه در جوامع جاهل عنوان کرد و گفت: هیوم علت غیر قابل اعتماد بودن گزارشات معجزات را اینگونه ذکر می کند: «بیشتر گزارشات معجزه از میان اقوام و مردمان نامتمدن و جاهل سر برآورده است.»
خانم کرکه آبادی در جواب این رد نظر هیوم بیان داشت: باید دید معیار هیوم در «نامتمدن بودن و جاهل بودن» چیست، مثلاً تمام مردم ازمنه ی گذشته نسبت به زمان معاصر نامتمدن و عقب مانده محسوب می شوند، لذا مردم گذشته را باید با جوامع هم عصر خود مقایسه کنیم. لذا این وصف را نمی توان وصف عامی برای تمام گزارشات ناظر به معجزه ی انبیاء دانست. از سویی دیگر دلیل صدق گزارشات معجزات به دلیل تواتر و کثرت نقل است و این نکته ارتباطی با جامعه ی متمدن یا غیر متمدن ندارد.
خانم مردانی به دلیل دیگر هیوم مبنی بر تعارض معجزات و ادیان اشاره کرد و گفت: این اشکال را می توان اساسی ترین اشکال هیوم در رد برهان معجزه دانست: «هر یک از معجزات مختلف در راستای دینی خاص به کار گرفته می شوند حال آنکه ادیان مختلف با یک دیگر در تضاد هستند و یک دیگر را نفی می کنند .بر این اساس گزارشات معجزات یکدیگر را نفی می کنند . یعنی اگر گزارش معجزه ای دارای حجیت لازم برای اثبات دینی خاص در نظر گرفته شود ، آنگاه آن دین خاص اثبات شده و سایر ادیان نفی می شوند. بر این اساس گزارش معجزات مربوط به سایر ادیان نیز نفی می شود . این در حالی است که وضعیت مشابهی در ارتباط با همان معجزه اولی که پذیرفتیم نیز صادق است.»
خانم کرکه آبادی در جواب این نظریه بیان داشت: این اشکال از نظر اسلام پاسخی در خور دارد، چرا که هر پیامبری همراه با معجزه اش فقط در زمان خود صاحب حجیت بوده است، لذا نه پیامبری نبی اکرم (ص) را نفی می کنند و نه نبوت ایشان آنها را نفی می کند، بلکه بر حقانیت یکدیگر صحه می گذارند. سوال هیوم در این رابطه به پلورالیسم دینی ارتباط دارد و نظر اسلام درباره ی آن روشن است، دین حق یک دین بیشتر نیست که انبیای الهی در طول تاریخ آن را تبیین و تبلیغ کرده اند و حقانیت کامل در عصر کنونی از آن اسلام است، اما کسانی که در نگرویدن به آن قاصر بوده اند معذور خواهند بود. در رابطه با مناسبات اجتماعی با پیروان ادیان توحیدی، اجباری در مسلمان شدن آنها نیست اما حق تبلیغ دین خود را ندارند، در رابطه با کفار و مشرکان جلّی، مشی اسلام مقابله با بت پرستی برای آزاد شده اندیشه ی انسان ها می باشد.
وی ادامه داد: اما این اشکال برای یهودیان که مسیحیت را از ابتدا دین کاذبی می دانند وارد است، همچنین اگر تعریفمان از معجزه مانند تعریف اسلام ضابطه مند نباشد، می توان مفاهیم مشابهی از معجزه درادیان شرقی و غیر الهی نیز پیدا کرد که دایره ی تعارض مذکور را بزرگ تر خواهد کرد.
خانم فراهانی به عنوان داور این کرسی آزاد اندیشی در پایان به نتیجه این نشست پرداخت و عنوان داشت: برهان معجزه از دیدگاه مسیحیت برای اثبات وجود خداوند دارای نواقص است و به طور کامل مطرح نشده است و نمی توانیم برای اثبات خداوند به آن برهان استناد کنیم.
وی در پایان اظهار داشت: در مذهب اسلام قدمای علم کلام از برهان معجزه برای اثبات نبوت استفاده می کردند نه اثبات توحید. اما در حال حاضر عده ای در تلاش هستند از این برهان به صورت غیر مستقیم بر اثبات خداوند ادله آورند.