یادداشت اول؛ کتاب «فی ظلال القرآن» ترجمه حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
اشاره
ترجمۀ بخش اول کتاب «فی ظلال القرآن» (در سایهسار قرآن) نوشتهی سیّد قطب -اندیشمند برجسته و معاصر مصری- که حضرت آیتالله خامنهای در سالهای جوانی به پیشنهاد برخی از دوستانش به این ترجمه اقدام کرده بود، اخیراً از سوی انتشارات مؤسسه پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر گردیده است. این کتاب در سالهای دهه پنجاه به چاپ رسید و پس از آن تنها یک نوبت در سال 1362 توسط یکی از ناشران کشور منتشر گردید. معظّمٌله پس از ترجمه تا آیه 182 سوره مبارکه بقره، وقتی مطّلع میشود که همین کتاب بهدست مرحوم استاد احمد آرام در حال ترجمه است، از ادامۀ آن منصرف میگردد. ویژگی این چاپ اینست که علاوهبر ویراستاری مجدد و ضمن تطبیق متن با دستنوشتهها و تحقیق مجدّد منابع، در مواردی منابع جدیدی به کتاب افزوده شده و همچنین برای بهرهبرداری آسانتر از کتاب، نمایههای کنارمتنی نیز افزوده شده است.
سیدقطب (متولد 1906 و مقتول به سال 1966) از جمله تأثیرگذارترین اندیشمندان اسلامی معاصر است و آثار وی نشانگر نگاهی نو به معارف بلند اسلام و تبیین قوی ایشان از زندگی معاصر و نقد تمدّن بشری و ترسیم مسیر بشریّت به سوی تمدّن اسلامی است. کتاب «فی ظلال القرآن» نیز ناشی از نگاه نواندیش و اصالتجوی سیّد قطب به آیات کتاب کریم است که این نگاه باعث اعتلای فهم قرآن خواهد بود.
در ادامه سعی میکنیم اهمیت این کتاب را بررسی کرده، دلایل انتخاب آن از سوی آیتالله خامنهای برای ترجمه را بازشناسی نموده و نهایتاً تحلیلی کوتاه از کیفیت ترجمه ارائه دهیم:
از میان آنهمه تفاسیر، چرا این یکی؟!
در طول تاریخ اسلام، کتابهای تفسیری متعدد و گوناگونی با دغدغهها و روشهای متفاوتی نوشته شدهاند که هر یک جایگاه مهم و قابل توجهی در تاریخ علم تفسیر پیدا کردهاند. نویسندگان این تفاسیر هم غالباً خود بزرگانی بودهاند که در میان دانشمندان زمانۀ خود و حتی قرنها بعد، به عنوان اسلامشناس و قرآنشناس و متفکرِ صاحبنظر شناخته شدهاند و همین اعتبار علمی، باعث شده است که تفسیرشان هم در میان مسلمانان ماندگار شود و از اعتبار بالایی برخوردار باشند. به همین دلیل اگر قرار باشد پس از 13 قرن، تفسیر دیگری نوشته شود، برای اینکه چنین کتابی بتواند در میان این تفاسیر بزرگ شیعه و سنی سر بر آورَد و منزلتی برای خود بیابد، نیازمند محتوایی ویژه و البته علمی و عمیق با نگاه و رویکردی بدیع است که قبل از آن سابقه نداشته باشد. و این امر، علاوهبر همۀ سختیهایی که نگارش یک کتابِ تفسیری -به خودی خود- دارد، صعوبت تألیف کتاب تفسیری در این زمانه را دوچندان میکند.
چرا «فی ظلال القرآن» یک کتاب تفسیریِ خاص است؟
تفسیر فی ظلال القرآن، ویژگیهای معمولی همۀ کتابهای تفسیری را دارد. یعنی بر طبق روال معمولِ دیگر کتب تفسیری، آیات را یکبهیک مطرح کرده و با توجه به مفردات قرآنی و شأن نزول و دیگر ابعاد تاریخی و اعتقادی و معرفتیِ آن آیه، به شرح و تفسیر آنها میپردازد. اما مسلماً همین اندازه کافی نیست تا بتوانیم بگوییم که این کتاب، یک تفسیر خاص است. بنابراین به اختصار، چند ویژگی تمایزبخش این کتاب را بیان میکنیم:
1- نشاندادنِ کارآمدیِ قرآن برای بشر امروز
اینکه قرآن کتابی است جامع که برای همۀ ساحتها و ابعاد حیات بشری، باید نصبالعین مسلمانان باشد و بشریت برای ترسیم نقشۀ جامع حیات خود در ابعاد گوناگون دنیوی و اخروی، نیازمند این کتاب کریم است، عقیدهای کهن و از مسلّماتِ اسلامشناسان و بهخصوص مفسران میباشد. اما این کارآمدی را چگونه میتوان از قرآن استنباط کرد؟ اینجاست که گروهی از اندیشمندان نمیتوانند میان آموزههای عالیِ قرآن کریم از یکسو و ابعادِ عینی و کاربردیِ زندگی بشر از دیگرسو، ارتباط وثیق و روشنی پیدا کنند و تلاششان بیثمر میماند. گروه دیگری از اندیشمندان هم برای آنکه بتوانند این ارتباط را پیدا کنند، به ورطهی تفسیربهرأی میافتند و سعی میکنند آیات و مفاهیم قرآنی را بر آنچه که خودشان بهصورت پیشفرض مدنظر دارند یا از دیگر مکاتب غیرالهی آموختهاند، تطبیق دهند. همچنانکه چنین روشی در میان بسیاری از منوّرالفکران معاصر رایج بوده است. اما بسیار اندکاند کسانی که بتوانند میان دو جنبهی «وفاداری به مفاهیم و آموزههای اصیلِ کلامالله» و «کارآمدیِ قرآن برای ابعاد گوناگون حیات بشری» جمع کند. هنر سیدقطب (ره) در «فی ظلال القرآن» این بود که توانست در حد قابل قبولی، این دو جنبۀ مهم را با هم فراهم نماید و این را میتوان یکی از مهمترین خصوصیات این کتاب دانست. این غرض و هدف، باعث شده است که نویسنده در آن بخش از مباحث خاصِّ تفسیری که معمولاً محل اختلافنظر مفسران بوده و موضوعی برای چالشهای علمی و تخصصی هستند را کراراً با تذکر به این نکته که «غرض ما، این مباحث علمیِ تخصصی نیستند» دیدگاه موردنظر خویش را مختصراً بیان کرده و از آن مسئله سریعاً عبور کند و سعی میکند ابعاد مغفولماندهی آیات را در حد فهم خویش برجسته و تبیین نماید.
2- پاسخهایی برای مشکلات جهان معاصر
نویسنده، خود اندیشمندِ روشنفکری است که با مسئلهها و معضلات و مشکلات جامعۀ اسلامی در جهان معاصر درگیر شده است و تلاش کرده است تا پاسخ این دغدغه را از درون قرآن کریم جستجو نماید. به همین دلیل در جایجای تفسیر قرآن، به مناسبت آیات کریمه، نکتهها و دلالتهایی که برای زیست امروزیِ مسلمانان کارآمد است را مورد توجه قرار داده و ابعاد قرآنیِ این آموزهها را تشریح مینماید.
همچنانکه که معتقد است: «سامان جهان و آسایش و آرامش انسان و ارزشمندی و فرخندگی و پاکیزگی زندگی و هماهنگشدن با سنتهای جهان هستی و قوانین طبیعی حیات، فقط در گروِ بازگشت به خدا است؛ و بازگشت به خدا آنطورکه در سایهی قرآن میتوان دید، یک شکل و یک راه بیش ندارد…. و آن بازگردانیدن سراپای زندگی است به آئین و برنامهای که خدا در قرآن برای بشر مشخص فرموده است، حکومت دادن به قرآن، و از آن در همهی شؤون زندگی نظر خواستن است. غیر از این هر شکل دیگری، مایهی تباهی زمین و تیرهبختی انسان و سقوط در لجنزار و خلاصه، جاهلیّت یعنی پرستش هوی بهجای خدا است.» (صفحه 12)
نویسنده در مقدمۀ کتاب، با بیان این سخن، به خوبی مقصود خویش از نگارش این تفسیر را بیان میکند و با حکایت ماجرای تلخ و دردناک فاصلهافتادن میان حیات بشر و حاکمیت قرآن، هدف خود از نگارش این کتاب تفسیری را –نه البته با صراحت- رویکردی تازه و متفاوت به قرآن کریم میداند که بتواند راهی برای خروج بشر امروزی از همۀ مصیبتها و تاریکیها بیابد. همین دغدغه و رویکرد باعث شده است که ما با تفسیری روبهرو باشیم که در عین وفاداری به متن، دلالتهای بدیع و کارآمد برای مسائل جهان معاصر از لابهلای آیات کریمۀ قرآن استخراج کرده و به مخاطب ارائه مینماید.
3- نگاه کلنگرانه و کلان به آیات
نکتۀ مهم دیگری که در این تفسیر مشهود است، اینست که نویسنده تلاش کرده از جزءنگری فراتر رفته و برای فهم منطق قرآن، به تفسیرِ یکبهیک و جزیرهایِ آیات قرآن اکتفا نکند؛ بلکه سعی کرده است علاوهبر تفسیر تکتک آیات، منطق حاکم بر آیات را تا آنجا که ممکن است با نگاه کلان و کلنگرانه استخراج و فهم نماید. به همین دلیل، قبل از آغاز به تفسیر آیاتِ هر سوره، فضای غالب و حاکم بر آن سوره را بیان کرده و سپس -بهعنوان نمونه- سوره مبارکه بقره که 286 آیه دارد را، براساس سیاق موضوعیِ آیات و محتوای آنها به ده بخش تقسیم نموده است و آیات هر قسمت را ذیل یک فصل جداگانه بررسی میکند تا پیوستگیِ آیات به یکدیگر نمایان گردد. البته این امر باعث نشده تا میان اجزاء قرآن و این فصول فاصله بیفتد و انسجام و اتصال مباحث به هم بخورد، بلکه توجه به «منطقِ ارتباط مفهومی میان آیات و قسمتهای مختلف سوره» یکی از مهمترین وجوه برجستۀ این تفسیر است که نویسنده پیوسته به آن توجه کرده و تلاش کرده است تا از این طریق، همان منطق کلان و حاکم بر آیات را فهم و تفسیر نماید.
اما دربارهی کیفیتِ ترجمه که توسط آیتالله خامنهای انجام شده است، دو نکتهی حائز اهمیت به چشم میخورد:
ترجمهای فاخر از یک متن فاخر
مترجم خود یک ادیب است. هم زبانِ مبدأ را خوب میشناسد و هم زبان مقصد را؛ هم حلاوتِ ظرافتها و عمقنگریهای زبان عربی را چشیده است و هم بر زیباییها و پُرمعناییهای زبان پارسی به خوبی مسلّط است. از دیگر سو، لحن و ادبیاتِ زبان مبدأ به سبب روحیۀ بیقرار نویسندهاش که متنی شاعرانه را حاصل آورده است، اقتضای ترجمهای ادیبانه و دلکش را داشت.
نکتۀ مهم دیگر اینکه آیتالله خامنهای ترجمۀ این کتاب را منفعلانه انجام نداده است! بدینمعنا که با وجود همۀ مزیتهایی که در این تفسیر بوده و باعث انتخاب این کتاب برای ترجمه شده است، مترجم بهعنوان دانشمندی که خود در علوم دینی صاحبنظر هم هست، کار ترجمه را برعهده گرفته است و به همین دلیل هرجا که اشتباه و یا نقصی در محتوای سخن نویسنده مییابد، علاوه بر ترجمه وفادارانهی آن عبارت، توضیحات تکمیلی یا اصلاحی خود را در پاورقی نیز ارائه میدهد تا سخن آنگونه به مخاطب برسد که ایشان صلاح میداند.
از مجموعه این ویژگیها میتوان نتیجه گرفت که این کتاب، هم از لحاظ محتوا و هم از لحاظ ادبیات و ترجمه، دارای برجستگیهای ممتازی است که نهتنها برای طالبان این راه، بلکه برای پژوهشگران این عرصه نیز به دلیل رویکرد بدیعی که دارد مفید خواهد بود.
علاقهمندان برای تهیه کتاب «فی ظلال القرآن» میتوانند اینجا را کلیک کنند.