فواید شگفت انگیز «چند دقیقه مطالعه» در روز
تقویت درک
باز شدن ذهن
افزایش شادی
کاهش استرس
روشن شدن مغز
تقویت ماده خاکستری
سرانه مطالعه در ایران : 2 دقیقه
|
فواید شگفت انگیز «چند دقیقه مطالعه» در روز
تقویت درک باز شدن ذهن افزایش شادی کاهش استرس روشن شدن مغز تقویت ماده خاکستری
سرانه مطالعه در ایران : 2 دقیقه
چکیده پژوهش حاضر با عنوان «عوامل، پیامد ها و راه کارهای درمان سوءظن» است. سوء ظن پذیرش گمان بد در دل و تبعیت از آن در گفتار و رفتار است. شناخت و بررسی عوامل، پیامد ها و راه های درمان سوء ظن از جمله امور مهمی است که راه هایی را برای رسیدن به کمال جامعه و فرد فراهم می کند. این تحقیق با روش کتابخانه ای، توصیفی – تحلیلی و کاربردی انجام شده و به دنبال پاسخ به این پرسش است که عوامل، پیامد ها و راهکارهای درمان سوء ظن کدام است؟ و این نتیجه حاصل شد که سوء ظن پذیرش گمان بد در دل و تبعیت از آن در گفتار و رفتار است سه قسم دارد سوء ظن به خدا، سوء ظن به مردم و سوء ظن به خویشتن. همچنین سوء ظن عواملی دارد از قبیل معاشرت با بدان، کمبود محبت و شرک و …، پیامد هایی دارد از قبیل فساد عبادت، تهمت، غیبت و …، راه های درمانی دارد از قبیل عدم معاشرت با بدان، صداقت داشتن و … . بنابراین به واسطه آگاه سازی و بررسی ریشه ها و علل، باید گام بزرگی در جهت غنی سازی فرهنگ اسلامی برداشته شود چرا که بدین وسیله می توان اتحاد و انسجام را در جامعه حکمفرما کرد و زمینه را برای سلامت و امنیت جوامع بشری فراهم کرد، و سرچشمه ی همه این موارد حسن ظن داشتن است که به وسیله آن انسان ها مسیر کمال و تکامل را طی می کنند. واژگان کلیدی: سوء، ظن، سوء ظن
محقق: کبری حسینی تاریخ دفاع: 96/02/30
ارسال شده در 17 مرداد 1396 توسط افشار در معادل سازی واژه ها از دید "مسعودخیام" نویسنده، مترجم و پژوهشگر
هر چیز جدیدی در ابتدا عجیب و غریب است، اما بعد جا میافتد. وقتی گفتند به جای «بلدیه» بگویید «شهرداری»، جیغ مردم درآمد؛ اما بعد برای همه عادی شد.
همواره برخوردهای تمسخرآمیز مردم با این واژهها دیده میشد. حتی صادق هدایت شعری دارد در اینباره که میگوید: «شد کلوپ، کافه و جایی (دستشویی) و قصابی کنون/ باشگاه و داشگاه و … و لاشگاه». این نشان میدهد که این برخورد همواره وجود داشته، اما در پایان برخی از واژهها جا میافتند و بخشی از واژهها هم ماندگار نخواهند بود.
اما مهمتر از این بحث، بحث غلطهای مصطلحی است که مردم اختراع میکنند. در گذشته ما برای ادات تعلق «مال» را استفاده میکردیم و میگفتیم این کتاب مال کیه؟ اما الآن میگویند «برای». آیا این مداد برای توست؟ این غلط است؛ اما جا افتاده. خصوصا نسل جوان همه از آن استفاده میکنند. همچنین ادیبان و دیوانیان ما مصدر جعلی «باشیدن» را استفاده کردند و اکنون هم ما «میباشد» را به جای «است» استفاده میکنیم که غلط است.
من معتقدم که فرهنگستان نباید برای واژههای علمی و فنی معادلهای فارسی انتخاب کند. مثلا کلمه «تلفن» اکنون دیگر فارسی محسوب میشود و بدترین کاری که میشود با این واژهها کرد، این است که آنها را معادلسازی کنیم. چرا باید به جای کامپیوتر «رایانه» بگذاریم؟
واژههای علمی را نباید دست بزنیم؛ چون این کار ما را از دنیا دور میکند، سیستم پزشکی واژههای خودش را دارد که خیلی هم مفصل است و چون زبان بینالمللی محسوب میشود، پزشکان سر آن بسیار حساسیت دارند و حاضر نیستند که کلمه دیگری به جای این کلمات استفاده کنند. اگر بخواهیم واژههای علمی را معادلسازی کنیم، نه تنها خدمت کردهایم؛ بلکه متضاد خدمت را انجام دادهایم، زیرا این کار تنها فایدهاش این است که ما را از دنیا دور میکند. به جای این کار، واژههای عمومی و واژههایی را که میآیند در زندگی مردم، دست بزنند. گاهی خود این واژهها از سوی مردم هم معادلسازی میشوند. اینطور چیزها خیلی خوب است، زبان را غنی میکند و به گسترش زبان ما منجر میشود.
منبع: مصاحبه مسعود خیام با ایسنا
یاد گرفتن حتی یک نکته کوچک از کتاب ارزش خواندنش را دارد. گاه تنها یک جمله تمام مسیر زندگی آدمی را تغییر می دهد.
پس از «آنچه» نیازی به استعمال «که» نیست و در متون معتبر فارسی نیز «که» همراه آنچه به کار نرفته است.
•غلط ننویسیم •ابوالحسن نجفی
به گزارش روابط عمومی مؤسسه خانه کتاب، طرح «تابستانه کتاب» با شعار «این چنین دوست کتاب است از او دست مدار» که با استقبال پُرشور و درخواست مشارکت 936 کتابفروشی از سراسر کشور همراه بود، با تأیید ثبتنام 828 کتابفروشی از (15 مرداد) آغاز شد.
فعلهای «شدن» و «گشتن» (یا «گردیدن») هممعنی و همپایه هستند و استفاده از آنها بهجای یکدیگر منعی ندارد. با وجود این ، بهتر است تا جای ممکن از «شدن» بهجای «گشتن» استفاده کرد و از «گشتن» برای جلوگیری از تکرار «شدن» بهره برد.
بیت زیر بهترین مثال برای اثبات همپایه بودن این دو فعل است :
زِ سُمّ سُتوران در آن پهنْدَشت/ زمین شش شد و آسمان گشت هَشت (فردوسی)
بالطَّبْع/ بالتَّبَع این دو قید مرکب در تلفظ و معنی با یکدیگر تفاوت دارند. بالطَّبْع یعنی «طَبْعاً، از روی طبع» و بالَتَّبع یعنی «در نتیجه». در نوشتههای امروز غالباً این دو ترکیب را به جای هم به کار می برند و البته غلط است.
•غلط ننویسیم •ابوالحسن نجفی
هر که راهى رود که در آن دانشى جوید، خداوند او را به راهى که به سوى بهشت است ببرد، و برترى عالِم بر عابد، مانند برترى ماه در شب چهارده، بر دیگر ستارگان است.
جمعآوری كتابهای استفاده شده جهت ارسال به مناطق محروم در ايستگاههای منتخب مترو تهران
دردآور است که هنوز هم پدران و مادرانی هستند که فرزند دختر را اضافی فرض کرده و بر سر او داد و فریاد می کشند و متقابلا با کمال احترام و اقتدار به استقبال فرزندان پسرِ خود می روند.
در رقابت های بسیار وسیعی که امروزه بین مکاتب تمدن ساز وجود دارد، جایگاه دختران یکی از عرصه های بسیار مهم برای مناظرات و مجالس علمی است. نقش دختران در عرصه های اجتماعی نیز یکی دیگر از همین موضوعات مهم به شمار می آید. هر مکتب و اندیشه ای تلاش میکند تا به گونه ای وارد بحث شود، تا جذابیت و برتری خود را نسبت به دیگران نشان دهد.
تاریخ گواهی می دهد که قبل از ظهور دین مبین اسلام، بسیاری از مردمان آن زمان، مخصوصا جامعه اعراب، توجهی نسبت به جایگاه دختران نداشته؛ تا حدی که حاضر بودند دختران خود را زنده به گور کنند. جالب است بدانید که بسیاری از پدران هنگام ولادت فرزند خود به انتظار می نشستند تا ببینند آیا فرزندشان دختر است یا پسر؟! اگر دختر می بود بلافاصله او را زنده به گور می کردند.
اما پیامبر اکرم، چتر معرفت و معنویت را بر جهانیان گشود و به آنها نگرشی دیگر را آموخت. نگرشی که پس از گذشت حدود 1400 سال هنوز بالندگی خود را از دست نداده و روز به روز بر افق های آن افزوده می شود.
دین اسلام با راهبردهای کلان خود، بشریت را به تفاوت های ساختاری که در وجود دختران و پسران نهادینه شده است، توجه می دهد. و نیز متناسب با این تفاوت ها وظایف و رسالت های متفاوتی را برای آنها تعریف می کند.
اما با کمال تأسف باید گفت هنوز هم نگاه های محقَّرانه نسبت به دختران وجود دارد. هر چند که در عصر حاضر برخی خجالت می کشند که نگاه های تحقیر آمیز خود را شفاف و واضح بیان کنند؛ اما همین بس است که در سیاست های خود، حریمی برای عفاف و رفتارهای جنسی برای دختران معرفی نمی کنند.
نگاه تحقیر آمیز به دختران ممنوع و نیز از جمله همین نگاه های تحقیر آمیز است که برخی فرزندِ پسر را بر فرزند دختر ترجیح می دهند. دردآور است که هنوز هم پدران و مادرانی هستند که فرزند دختر را اضافی فرض کرده و بر سر او داد و فریاد می کشند و متقابلا با کمال احترام و اقتدار به استقبال فرزندان پسرِ خود می روند.
از حادثه ای که با چشم خود دیده ام برایتان حرف می زنم. روزی با یکی از مردمان سرزمین مان که بسیار انسان محترم و دارای آبروی اجتماعی است، برخورد کردم. ایشان در سیر اندیشه های خود بسیار از شخصیت دختران و زنان دفاع می کند و معتقد است که به جایگاه دختران و زنان لطمه های اساسی وارد شده است. اما جالب بود که ایشان با همسر و دختر خود، مانند یک کنیز برخورد میکرد.
این آسیبها و آسیب های بسیار دیگری، در حال تخریب بنیان خانواده ها و اساس جامعه اسلامی است. از این روی توجه به نظر گاه اسلام در این رابطه و سیاست گذاری بر اساس آن، به ما این امکان را می دهد که بتوانیم از این سرمایه های ارزشمند درست بهره مند شویم.
قابل توجه دختردارها در کتاب اصول کافی جلد ششم صفحه ۵ روایتی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که حضرت دختر را به عنوان برکتی برای پدر و مادر توصیف می کند و می فرماید: «نِعمَ الوَلَدُ البَنَاتُ مُلَطِّفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُؤمِنَاتٌ مُبَارَكاتٌ مُفَلَّيَاتٌ» « دختران چه فرزندان خوبى هستند؛ با لطافت و مهربان، آماده به خدمت رسانى، يار و غمخوار، با بركت و پاكيزه كننده»
در روایت دیگر ایشان ترجیح دادن فرزند پسر بر دختر را مذموم شمرده و فرموده اند: « مَنْ كَانَ لَهُ أُنْثًى فَلَمْ يُبْدِهَا وَ لَمْ يُهِنْهَا وَ لَمْ يُؤْثِرْ وُلْدَهُ عَلَيْهَا أَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ.» « آنكه داراى دختر است، او را از خود نراند، اهانتش نكند، پسران را بر او مقدم ندارد، خداوند وى را وارد بهشت مى كند.» (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد15، ص118)
نیز در روایت دیگری از رسول خدا در کتاب اصول کافی جلد ششم صفحه 6 پیرامون مهربانی نسبت به دختران نقل شده است که حضرت می فرمایند: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى الْإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَى الذُّكُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ يُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَى امْرَأَةٍ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهَا حُرْمَةٌ إِلَّا فَرَّحَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ.» « خداوند به دختر مهربانتر از پسر است، كسى كه باعث خوشحالى دخترش شود، خداوند روز قيامت او را خوشحال مى كند. »
همچنین در همان کتاب اصول کافی روایت دیگری وجود دارد که «أُتِيَ رَجُلٌ وَ هُوَ عِنْدَ النَّبِيِّ ص فَأُخْبِرَ بِمَوْلُودٍ أَصَابَهُ فَتَغَيَّرَ وَجْهُ الرَّجُلِ فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ع مَا لَكَ فَقَالَ خَيْرٌ فَقَالَ قُلْ قَالَ خَرَجْتُ وَ الْمَرْأَةُ تَمْخَضُ فَأُخْبِرْتُ أَنَّهَا وَلَدَتْ جَارِيَةً فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ ص الْأَرْضُ تُقِلُّهَا وَ السَّمَاءُ تُظِلُّهَا وَ اللَّهُ يَرْزُقُهَا وَ هِيَ رَيْحَانَةٌ تَشَمُّهَا.» «مردى در خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه خبر به دنيا آمدن فرزندش را به او دادند. رنگش دگرگون شد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: تو را چه شد؟ عرض كرد: خير است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بگو. عرض كرد: وقتى از خانه بيرون آمدم همسرم درد زايمان داشت و حالا برايم خبر آوردند كه دختر زاييده است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: سنگينى اش بر روى زمين است و سايه بانش آسمان و روزى دهنده اش خدا و او يك دسته گل است كه تو او را مى بويى.»
از این روایات برداشت می کنیم که دین مبین اسلام از اینکه دختران به عنوان سربار جامعه معرفی شوند به شدت پرهیز کرده و آنها را مایه خیر و برکت می داند.
دختران منشأ برکات و خیرخواهی ها طبیعی است که جوامع بشری متشکل از نسل های مختلفی است که یکی پس از دیگری وارد میدان شده، و توانایی های فردی و اجتماعی خود را به نمایش می گذارند. دین اسلام به دختران جامعه، به عنوان مادران نسل های آینده می نگرد. از این روی تربیت این دختران را مورد تأکید قرار داده و می فرماید: «مَن كانتْ لَه ابنةٌ فأدّبَها وأحْسَنَ أدَبها ، وعلّمَها فأحْسَنَ تعليمَها ؛ فأوسَعَ علَيها مِن نِعمِ اللّه ِ الّتى أسبَغَ علَيهِ ، كانَتْ لَه مَنَعةً وسِتْرا مِن النّارِ .» «هر كه دختري داشته باشد وخوب تربيتش كند واو را به خوبي دانش بياموزد واز نعمتهايي كه خداوند به او عطا كرده به وفور بهره مندش سازد، آن دختر، سپر و پوشش پدر در برابر آتش دوزخ خواهد بود.» (میزان الحکمة ج1 ص 107حدیث 403)
در همین راستا از زن های نمونه در بی نظیرترین کتاب تربیتی یعنی قرآن کریم، نام می برد. در حقیقت خداوند با این بیان خود به نقش اصیل دختران و زنان در عرصه های گوناگون جامعه اشاره می کند.
در پایان لازم می دانم اعتراف کنم که قلم ها از بیان جایگاه دختران در جامعه اسلامی قاصر هستند و گرنه مسئولیت سنگین مادر بودن را فقط دختران بر عهده دارند. و گرنه مسئولیت مهم شوهرداری را فقط دختران می توانند مدیریت کنند. و گرنه پایه صمیمیت های خانواده ها بر روی دوش دختران است و بس. و هزار «و گرنه» دیگر. از این روی از همه دختران سرزمینم به پاس دختر بودنشان تشکر می کنم.
حجت الاسلام بهروز دلاور، پژوهشگر و استاد حوزه علمیه
|
|
|